درباره وبلاگ


اینجانب عبدالله زارع دانشجوی دکتری تخصصی در نوروسایکولوژی به معنای عصب_روانشناسی که در ایران رشته جدیدی می باشد ، اینجانب به مدت 11 سال در مرکز دولتی بهزیستی درمان اعتیاد و مشاوره بوده ام و مدت 9 سال تجربه تدرس در دانشکده های روانشناسی را: abdollah_zarea@yahoo.com تلفن : 09173009712. @ 09171101631. @ 07138333366



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 24
بازدید کل : 9593
تعداد مطالب : 26
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

علوم اعصاب شناختی
ارتباط بین مغز و رفتار ، اساس نورولوژیکی بیماریهای اعصاب و روان ، بهداشت روانی

 

راهنمای سنجش روانی (جلد دوم)

نوشته: گری گراث. مارنات
مترجمان: دکتر حسن پاشا شریفی و محمدرضا نیکخو
ناشر: انتشارات رشد
سال نشر: 1374
در این کتاب آزمون ها به عنوان یکی از چندین ابزار و روش سنجش روانی مورد توجه قرار داده و در عین حال به متخصصان توصیه کرده است که به هنگام تفسیر داده های آزمون و توصیف خصایص آزمودنی نتایج را با سایر اطلاعاتی که از منابع و روش های دیگر مانند مشاهده، مصاحبه، تاریخچه زندگی و... به دست می آید یکپارچه کنند و توصیفی طبع و مبتنی بر اصول علمی از وی به عمل آورند. در این جلد کتاب با سرفصل هایی چون پرسشنامه روانی کالیفرنیا، آزمون رورشاخ، آزمون اندریافت موضوع، نقاشی های فرافکنی و گزارش روان شناختی آشنا خواهیم شد.
پرسشنامه روانی کالیفرنیا (cpl) یک آزمون مداد- کاغذی خود- اجراست که از 462 جمله صحیح- غلط تشکیل شده است. آزمون برای اجرای گروهی طراحی شده است هرچند می توان آنرا به طور فردی نیز اجرا کرد اگرچه این آزمون برای ارزشیابی افراد بین 70 – 12 ساله به کار رفته است، عمدتا برای استفاده در مورد بزرگسالان جوان که از توانایی خواندن حداقل در سطح کلاس چهارم برخوردارند ساخته شده است. ماده های cpl ، اطلاعات مربوط به الگوهای رفتاری نوعی، احساسات و عقاید، نگرش های فرد در رابطه با مسایل اجتماعی و خانوادگی را مورد سوال قرار می دهد. نتایج به صورت نموداری شامل 20 مقیاس و سه بردار (عامل ها) نشان داده می شود که به جنبه هایی از روابط میان فردی که در توصیف های متعارف و روزمره مشاهده می شوند متمرکز است.     cpl به عنوان پرسشنامه ای برای سنجش خصایص شخصیتی پایدار میان فردی در یک جامعه بهنجار تدوین شد. cpl  به تشخیص و شناخت رفتار میان فردی در بین جامعه های بهنجار متمرکز است. به جای تمرکز در آسیب شناسی، حوزه هایی مانند خویشتن داری، سلطه گری و پیشرفت را مورد سنجش قرار می دهد. اما گرچه تاکید آن بر سنجش متغیرهای بهنجار است، نمره های خیلی انحرافی همچنین ممکن است درباره جنبه های خاصی از رفتارهای ناسازگار شخص به ویژه در روابط میان فردی اطلاعات مهمی را فراهم کند. یک انتقاد عمده که به    cpl وارد شده است فقدان تحلیل عاملی در تدوین مقیاس های مختلف آن است.
رورشاخ یک آزمون فرافکنی متشکل است 10 لکه جوهر به اشکال متقارن است که در آنها از آزمودنی خواسته می شود به آزمایش کننده توضیح دهد که لکه ها او را به یاد چه چیزهایی می اندازد. هدف کلی آزمون سنجش ساختار شخصیتی مراجع با تاکید بر شیوه های ناهشیار وی در پاسخ دادن به محیط خود و سازمان دادن به آن است. برخلاف حمله هایی که از درون و بیرون حوزه روان شناسی به آزمون رورشاخ وارد شده است این آزمون هنوز یکی از پرمصرف ترین و پرطرفدارترین ابزارهای سنجش به شمار می رود. فرضیه اصلی رورشاخ آن است که محرک محیطی به وسیله نیازها، انگیزه ها، تعارض ها و آمایه های مفهومی شخص سازمان داده می شوند. این نیاز به سازمان دادن هنگامی که آزمودنی ها با محرک های مبهم مانند لکه های جوهر روبرو می شوند اغراق آمیزتر، گسترده تر و بارزتر است. بنابراین باید تصورها، افکار، روابط درونی شخص خود را بیرون بکشند تا بتوانند پاسخی را به وجود آورند. این فرآیند مستلزم آن است که افراد این ادراک ها را سازمان دهند و همچنین آنها را با تجربه ها و برداشت های گذشته فرد مرتبط سازند. نخستین نظری که تفسیر رورشاخ بر آن مبتنی است آن است که نحوه سازمان دادن افراد به پاسخ هایشان به رورشاخ معرف چگونگی برخورد آنها با سایر موقعیت های مهم است که مستلزم سازمان دادن و قضاوت کردن است. پس از این که پاسخ ها ارائه و ثبت شدند، برحسب سه مقوله کلی نمره گذاری می شوند: محل ادراک، سطحی از لکه ها که آزمودنی به آن توجه کرده است. تعیین کننده ها یا خصایص معینی از لکه ها که برای ساختن پاسخ های خود مورد استفاده قرار داده است. رنگ و شکل و... و محتوی یا طبقه کلی اشیایی که پاسخ به آن تعلق دارد. انسان، ساختمان، اعضای داخلی بدن و... تفسیر صورت جلسه کلی آزمون به تعداد نسبی پاسخ هایی استوار است که در هریک از مقوله های بالا قرار می گیرند. در بعضی نظام ها میزان سازمان دادن پاسخ ها توسط آزمودنی و انواع بیان های کلامی او نیز نمره گذاری می شود. گرچه این طبقه بندی نمره گذاری ممکن است آسان جلوه کند جنبه های خاص نمره گذاری و تفسیر رورشاخ بسیار پیچیده است.
آزمون اندریافت موضوع (TAT) یک روش فرافکنی است که شامل تعدادی تصویر است و در آن از آزمودنی خواسته می شود درباره آنچه که فکر می کند در هر تصویر رخ می دهد داستانی بسازد. موری آزمون TAT  را به صورت زیر توصیف می کند: روشی که برخی از سایق ها، هیجان ها، احساسات، عقده ها و تعارض های بارز شخصیت را برای تفسیرکننده تعلیم دیده آشکار می سازد. ارزش این آزمون به ویژه در این است که گرایش های اساسی و بازداری شده ای را منعکس می کند که آزمودنی به دلیل عدم تمایل به افشای آنها یا به سبب ناهشیاری نسبت به این گرایش ها نمی تواند به آنها اعتراف کند. این آزمون با نقاشی های فرافکنی یا آزمون های از نوع لکه جوهر مانند آزمون رورشاخ یا هولترمن تفاوت دارد. زیرا کارت های  TATمحرک ساخت دارتری ارائه می دهند و مستلزم پاسخ های کلامی سازمان یافته تر و پیچیده تری هستند علاوه بر این TAT بیشتر به روش های تفسیر کیفی استوار است و به جای ساخت زیربنایی اساسی شخصیت، ویژگی های اینجا و اکنون موقعیت های زندگی فرد را مورد سنجش قرار می دهد. TAT از ابتدای تدوین تاکنون یکی از آزمون های روانی بوده است که در بررسی های بالینی به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته و برای تدوین بسیاری از متون مشابه الگو واقع شده است. آزمون TAT از 20 کارت با تصویرهای مبهم تشکیل شده است به آزمودنی راهنمایی می شود که درباره هر تصویر داستانی بسازد و در این داستان درباره آنچه که هم اکنون می گذرد افکار و احساسات قهرمانان آنان، رویدادهایی که وضعیت فعلی را موجب شده اند و نتایج پایانی داستان توضیح دهد. کوشش برای شناخت افراد بر اساس تفسیرهایی که از جهان خود به عمل می آورند تاریخی طولانی و اغلب قابل احترام دارد تفسیر نقاشی ها (و به طور کلی آزمون فرافکنی) عمدتا به نظریه روان تحلیل گری مبتنی است. یکی از فرض های اساسی این شیوه آن است که بسیاری از جنبه های مهم شخصیت از طریق خودسنجی هوشیارانه به دست نمی آید و لذا پرسشنامه ها برای این منظور ارزش محدودی دارند. برای به دست آوردن تصویر دقیق از جهان درونی شخص باید راهی انتخاب شود که از تفاوت ها و دفاع های ناهشیار پیشگیری شود. بنابراین از دیدگاه روان تحلیل گری یک رویکرد غیرمستقیم مانند استفاده از نقاشی های فرافکنی امری اساسی است. نقاشی های فرافکنی فنون بیانی هستند زیرا جنبه هایی از خصایص شخص را هنگامی که به گونه ای از فعالیت می پردازند نشان می دهند. نمونه های دیگری از متون بیانی عبارتند از تفسیر بازی نقش، نمایش، بازی کودکان یا فهم معنای پنهان لطیفه گویی ها. به طور کلی در کاربرد فنون بیانی فرافکنی، رویکردهای بسیار گوناگونی وجود دارند که نقاشی های فرافکنی از آن جمله اند. بعضی از متخصصان بالینی از آزمودنی می خواهند که صرفا تصویر یک آدم بکشد در صورتی که دیگر متخصصان بالینی ممکن است از او بخواهند که تصویری از جنس مخالف، یک خانه و یک درخت را نیز ترسیم کند و درباره آنچه که کشیده است داستانی بسازد و یا از رنگ یا مداد رنگی استفاده کند.

 



 

تغذیه و خلق و خوی

غذاهای خوب به ما احساس امیدواری می‌دهند و همه ما نیاز به خوردن این نوع غذاها داریم؛ اما در ابتدا باید رابطه بین غذایی که می‌خوریم و تغییری که در رفتارمان حاصل می‌شود را بدانیم و اینکه عملکرد مغز چه تغییری می‌کند. 

 

 

مغز ما توسط برخی مواد شیمیایی که از تک‌تک سلول‌های عصبی عبور می‌کنند با سایر قسمت‌های بدن ارتباط برقرار می‌کند. این مواد شیمیایی را انتقال دهنده‌های عصبی می‌نامند و از غذاهایی که می‌خوریم به وجود می‌آیند. انتقال دهنده‌های بسیاری تحت تأثیر رژیم غذایی و آنچه می‌خوریم، هستند و سروتونین، نوراپی‌نفرین و دوپامین نام دارند. دوپامین و نوراپینفرین مواد شیمیایی هوشیاری هستند که به ما کمک می‌کنند تا فکر کنیم و خیلی سریع واکنش نشان دهیم. سروتونین یک ماده شیمیایی آرام‌بخش است که استرس و اضطراب را از بین می‌برد.

 

غذاهایی که شما را بیدار نگه می‌دارند

* لیمو: لیموها کاربرد زیادی دارند؛ از درمان آسم گرفته تا تحریک کبد. برای آنکه به کمک لیمو سر حال و به عبارتی دوباره شارژ شوید، کافی است فقط کمی آن‌را بو کنید و یا چند قطره از آب آن را بنوشید تا به شما حس سرزندگی و نشاط دهد. به خاطر همین ویژگی است که در بیشتر خوشبو کننده‌ها از اسانس لیمو استفاده می‌شود.

* بروکلی: این سبزی حاوی «بورون» است که باعث ایجاد هماهنگی بین چشم و دست و توجه و تمرکز می‌شود. غذاهایی که سرشار از بورون هستند، استخوان‌ها را محکم نگاه می‌دارند و قند خون را تنظیم می‌کنند.

* سیب: سیب از ذهن محافظت و متعاقباً از زوال حافظه جلوگیری می‌کند. سیب تقریباً تأثیری مشابه کافئین دارد.

* آب پرتقال: اگر هر روز صبح آب پرتقال بنوشید، در طول روز سرحال‌تر خواهید بود. پرتقال حاوی ویتامین C است که خستگی را از بین می‌برد و باعث افزایش فعالیت جسمی می‌شود. برای کاهش مصرف کالری، به جای آب پرتقال، خود پرتقال را بخورید.

طبق نظر متخصصان، همواره کمبود برخی از ویتامین‌ها و ریزمغذی‌ها روی خلقیات

اثر می‌گذارند. رژیم‌های غذایی ناسالم و وضعیت فیزیولوژیکی بدن باعث به وجود آمدن چنین کمبودهایی می‌شود؛ لذا برطرف کردن این کمبود اهمیت بسیاری دارد

 

 

غذاها و درمان افسردگی

 

* ماهی تُن: بر اساس پژوهش‌ها، یک پنجم افرادی که دچار افسردگی می‌شوند، با کمبود ویتامین B6 مواجه هستند و ماهی تن می‌تواند ۶۰ درصد از نیاز روزانه هر فرد به ویتامین B6 را تأمین کند.

* شکلات تلخ: شکلات تلخ باعث افزایش اندورفین و رساندن آن به مغز و در نتیجه احساس لذت بیشتر می‌شود. این ماده حاوی فنیل اتیل آمین می‌باشد که محرک عشق و علاقه‌مندی است. هر چه کاکائو تلخ‌تر باشد، بیشتر ایجاد احساسات خوشایند می‌کند؛ بنابراین همیشه انواع تیره‌تر آن‌ها را خریداری کنید.

* گردو: گردو از مغزهایی است که واقعاً باعث می‌شود به لب‌هایتان خنده بیاید. گردو امگا ۳ فراوانی دارد که به عملکرد بهتر سلول‌های مغز و انتقال دهنده‌های عصبی مرتبط با خلق و خو کمک می‌کند.

 

چگونه می‌توانیم از طریق غذاها خوش اخلاق‌تر شویم؟

متخصصان تغذیه معتقدند که همه افراد باید به صورت منظم غذا بخورند؛ چرا که منظم غذا خوردن روی خلقیات اثر می‌گذارد. گاهی اوقات گرسنگی بیش از اندازه روی افراد تأثیر گذاشته و آن‌ها را کم تحمل می‌کند. آن‌ها می‌گویند غذا را باید به صورت منظم، اما در حجم کم و وعده‌های غذایی بیشتر خورد. وعده‌های غذایی پر فاصله باعث افزایش عصبانیت و پرخاشگری می‌شود. بر اساس پژوهش‌هایی که تا به حال در مورد غذاها و اثرات آن‌ها بر خلق و خوی انجام شده، غذاهای حاویویتامین B12 و اسید فولیک، روی سیستم عصبی تأثیر مثبتی دارند و از ابتلا به افسردگی تا حدودی پیشگیری می‌کنند. پس بهتر است از ماهی قزل‌آلا، بروکلی، سالاد کاهو و سینه مرغ بیشتر استفاده کنید.

دانشمندان می‌گویند برای خوش اخلاق شدن، سلنیوم بیشتری مصرف کنید. سلنیوم در جو، آرد گندم، حبوبات، لبنیات کم چرب، آجیل و غذاهای دریایی یافت می‌شود و احتمال ابتلا به افسردگی را کاهش می‌دهد.

 

غذاهایی که به افزایش توان جنسی شما کمک می‌کنند

* موز: نه تنها رنگ شاد و قشنگی دارد، بلکه حاوی ویتامین B6 فراوانی است که باعث افزایش میزان سروتونین در بدن می‌شود. علاوه بر آن حاوی بوفوتنین آلکالوئید می‌باشد که توان جنسی را افزایش می‌دهد. بعد از خوردن موز احساس شادی بیشتری می‌کنید.

* گرد فلفل: اگر توان جنسی شما کاهش زیادی یافته و این مسئله روی روابط و زندگی زناشوئی تأثیر گذاشته است، به طور مستقیم مقداری گرد فلفل روی غذاهای‌تان بپاشید و خیلی زود متوجه تغییرات ناشی از آن باشید.

* بادام: بادام برای سلامت ما مفید است؛ اما بسیاری از مردم نمی‌دانند که سرشار از چربی‌های اصلی و تنظیم کننده پروستاگلاندین است که هورمون جنسی ترشح می‌کند.

* وانیل: وانیل قابلیت بهبود توان جنسی در آقایان را دارد.

متخصصان تغذیه معتقدند که همه افراد باید به صورت منظم غذا بخورند؛ چرا که

منظم غذا خوردن روی خلقیات اثر می‌گذارد. گاهی اوقات گرسنگی بیش از اندازه

روی افراد تأثیر گذاشته و آن‌ها را کم تحمل می‌کند

 

 

غذاهایی که عصبانیت را کاهش و شما را تسکین می‌دهند

 

* هندوانه: این میوه آبدار حاوی سیترولین و آرژینین است که هر دو از مواد شیمیایی محرک برای تولید اکسید نیتریک می‌باشند. اکسید نیتریک ترکیبی است که باعث رها شدن و آرامش رگ‌های خونی بدن می‌شود. هندوانه بهترین درمان طبیعی به جای ویاگرا است.

* چای جینسینگ: جینسنگ از دیرباز در کاهش استرس و نگرانی‌ها و اضطراب‌های شدید مؤثر بوده است.

* قلوه: قلوه حاوی مقدار زیادی فسفاتیدیل سرین است که تأثیر زیادی در کاهش استرس و رفع عصبانیت دارد و موجب کاهش استرس و بهبود خلق و خو می‌شود.

* سالمون: اسید چرب امگا ۳ در سالمون که اسید دُکوزاهگزانوئیک نام دارد (DHA)، برای پوست بسیار مفید است. پژوهش‌ها نشان داده‌اند مصرف مقداری DHA باعث کاهش احتمال ابتلا به افسردگی، خشونت و پرخاشگری می‌شود.

 

چه غذاهایی روی خلقیات ما تأثیر منفی دارند؟

طبق نظر متخصصان، همواره کمبود برخی از ویتامین‌ها و ریزمغذی‌ها روی خلقیات اثر می‌گذارند. رژیم‌های غذایی ناسالم و وضعیت فیزیولوژیکی بدن باعث به وجود آمدن چنین کمبودهایی می‌شود؛ لذا برطرف کردن این کمبود اهمیت بسیاری دارد؛ چرا که علاوه بر برطرف کردن نیاز جسمی، تأثیر زیادی در بهبود اخلاقیات نیز دارد. دانشمندان مصرف زیاد کافئین را توصیه نمی‌کنند؛ چرا که باعث بی‌خوابی‌های شبانه، کج خلقی و پرخاشگری می‌شود. شاید علت این پرخاشگری‌ها بیش از هر چیزی مربوط به کاهش مقدار خواب در اثر مصرف کافئین زیاد باشد. علاوه بر کافئین، چربی‌های اشباع ضمن آنکه سلامت قلب را به خطر می‌اندازند، باعث افزایش احتمال ابتلا به افسردگی نیز می‌شوند؛ لذا مصرف آن‌ها به میزان زیاد توصیه نمی‌شود و باید تا جایی که می‌توانید، مصرف آن‌ها را کاهش دهید تا از خطرات ناشی از آن‌ها در امان بمانید.



درمان اعتیاد به متآمفتامین ها ( شیشه )


نوروفیدبک

به اعتقاد بسياري از کارشناسان علم روان شناسي ، استفاده از فناوري هاي نوين در تشخيص و درمان اختلالات رواني بسيار موثر است.
به طوري که مي توان از آنها در شناسايي و تشخيص اختلالات کارکردي مغز و مشکلاتي همچون بيش فعالي ، اضطراب ، افسردگي و آلزايمر استفاده کرد. در اين ميان ، روش نوروفيدبک در درمان اين اختلالات تحول بزرگي ايجاد کرده است و معمولا با کامل کردن يک دوره درماني ، بهبودي ثابتي دربيمارحاصل مي شود.
در نخستين همايش علمي و تخصصي کاربرد فناوري هاي نوين در علوم عصب و روانشناختي هم که چندي پيش در دانشکده علوم تربيتي دانشگاه تهران برگزار شد، مزايا و کاربرد فناوري هاي نوين و نقش موثر آنها در تشخيص و درمان اختلالات رواني مورد بررسي قرار گرفت و روش هاي جديد درماني مطرح در سطح دنيا به متخصصان اين علم معرفي شد.

روشهاي مورد استفاده در بررسي کارکرد مغز مثل PET، SPECT و FMRI ضمن داشتن هزينه بالا، گاه داراي عوارض منفي (از قبيل تزريق مواد راديواکتيو، قرارگرفتن در ميدان مغناطيسي قوي و...) نيز هستند. در اين بين ، روش الکتروانسفالوگرام (EEG) که فعاليت الکتريکي مغز را ثبت مي کند، ضمن مقرون به صرفه بودن ، عوارضي هم در پي ندارد. البته در گذشته از EEG به منظور بررسي ساختار مغز و براي شناسايي صرع ، تشنج و تومور استفاده مي شد.
اما در دهه 1960 و 1970 و با پيدايش رايانه ها، درمان بيماران به کمک آن پيشرفت چشمگيري کرد و تحليل EEG کمي (QEEG) به عنوان روشي با پايايي بالا ابداع شد. اين روش در واقع برخلاف ساير روش ها، به منظور بررسي کارکرد مغز (نه ساختار مغز) ابداع شده است ، بنا بر اين از آن مي توان در شناسايي و تشخيص اختلالات کژکنشي کارکرد مغز نظير؛ اضطراب ، افسردگي ، آلزايمر و... استفاده کرد.
به گفته دکتر رضا رستمي ، عضو هيات علمي گروه روان شناسي دانشکده روان شناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران ، در اين روش امواج مغزي حاصل از فعاليت قشر مخ بيمار (با استفاده از الکترودهاي متصل به جمجمه) وارد کامپيوتر شده و با انجام يک سري عمليات رياضي ، اين امواج به عدد و اعداد به نمودار يا تصوير (تصوير سر با رنگهاي آبي ، زرد، قرمز و سبز و به صورت دو يا سه بعدي ) تبديل مي شوند.
امروزه مي توان با مقايسه QEEG فرد بيمار با پايگاه داده هاي موجود از افراد به هنجار، نابهنجاري هاي کارکرد مغز را شناسايي و با تطبيق آن با الگوهاي موجود، نوع اختلال را مشخص کرد.

راهي بسوي تشخيص دقيق بيماري

QEEG فعاليت ها و کارکردهاي مغز را بررسي مي کند و آنها را در قالب تصاوير رنگي به ما نشان مي دهد، به اين ترتيب مناطقي از مغز که مشکل دارند مشخص مي شوند. به گفته رستمي با اين روش مي توان بسياري از بيماري ها را تشخيص داد و در برخي موارد متوجه شد که علت بيماري يک مشکل جسماني يا فيزيولوژيکي يا علتي رواني است.
رستمي مي افزايد: با اين روش مي توان اختلال بيش فعالي ، کمبود توجه ، افسردگي ، اضطراب ، تومورهاي مغزي ، صرع ، اختلالات يادگيري (مشکلاتي که کودک در مسائل درسي خود دارد مانند روخواني ، ديکته ، رياضي و...) سوئمصرف الکل يا مواد، سکته ، جراحت ها و آسيب هاي مغزي ، بيماري هاي عفوني مانند مننژيت و آنسفاليت ، حملات قلبي ، مشکلات ريوي (ناراحتي شش ها)، اسکيزوفرني ، دمانس وآلزايمر را تشخيص داد. درضمن باکمک اين روش ، درمانگر مي تواند بيماري ها را خيلي دقيق تر و آسان تر تشخيص دهد.
درست همانند آزمايش هاي پزشکي که به پزشک کمک مي کند راحت تر بيماري را تشخيص دهد و در مورد درمان مناسب تصميم بگيرد،حتي در بسياري از موارد راهکارهاي درماني نيز ارائه مي دهد. از جمله محاسن اين روش ، به دقت تشخيصي بالاي آن نسبت به مصاحبه هاي باليني ، تشخيص آسيب هاي مغزي ، اختلال هاي يادگيري و... با دقت 80 تا 90 درصد، تعيين داروهاي موثر با اثربخش ترين دوز و کمترين عوارض منفي ،سنجش توانمنديهاي شناختي و ذهني مانند بهره هوشي (IQ) ، تمرکز، توجه و... اشاره کرد.
درضمن سنجش توانمنديهاي هنري ، پيگيري سندرم هاي ارگانيکي مغز، پيگيري نتايج شيمي درماني و پرتو درماني و ترک داروهاي روانگردان يا غيرمجاز، پيگري بيماري هاي عفوني مانند آنسفاليت و يا مننژيت وبررسي وضعيت بيمار پس از جراحي هم از ديگر مزايايي هستند که مي توان براي آن قايل شد.
اين روش در حدود يک سال است که به صورت باليني و کلينيکي در ايران استفاده مي شود. البته اگرچه از سال 1968 درامريکا استفاده از اين روش شروع شده ، اما از اوايل سال 2000 ميلادي در دنيا به صورت باليني و کلينيکي مورد استفاده قرار مي گيرد. تاکنون امواج مغزي 250 نفر در ايران توسط QEEG گرفته شده است و 60 نفر تحت درمان نوروفيدبک قرار گرفته اند. QEEG نقاط و امواج مشکل دار مغز را مشخص مي کند وسپس توسط نوروفيدبک درمان صورت مي گيرد.
درواقع همان نقطه اي از سر که در QEEG مشکل دار به نظر مي رسدو شناسايي مي شود مورد درمان قرار مي گيرد، به اين ترتيب که فرد جلوي صفحه نمايش مي نشيند.

بيماري هاي قابل درمان با نوروفيدبک

بيش فعالي / کمبود توجه: بيش از هر بيماري ديگري ، براي درمان آن از نوروفيدبک استفاده شده است و تاکنون 80 - 85 درصد بيماران مبتلا بهبودي کامل يافتند.
اضطراب: بسياري از متخصصان ، به کارگيري نوروفيدبک به منظور درمان اضطراب را يکي از عمده ترين موارد و زمينه هاي استفاده از نوروفيدبک مي دانند. اکثر آنها معتقدند اضطراب يکي از اولين بيماري هايي بود که به نوروفيدبک پاسخ داد. نتايج پژوهشي نشان مي دهد در حدود 80 - 90 درصد از بيماران اضطرابي با اين روش درمان شده اند.
اختلالات يادگيري: اين اختلالات در سنين دبستان شايع هستند. در اين نوع اختلالات علي رغم هوش نرمال و نبود نقص حسي ، کودک در يادگيري مشکل دارد. در درمان اين اختلالات نوروفيدبک تحول بزرگي ايجاد کرده است. درخصوص اختلالات يادگيري ، نوروفيدبک به تنهايي پاسخگواست و نيازي به درمان مکمل ندارد. معمولا با کامل کردن يک دوره درماني ، بهبودي ثابتي حاصل مي شود. تاثير اين روش در چندين پژوهش علمي و معتبر نيز تاييد شده است.
اختلالات خواب: اولين تغييراتي که مراجعين عموما بعد از شروع درمان با نوروفيدبک مشاهده مي کنند، تغيير و تنظيم خوابشان است. بنابراين از نوروفيدبک هم در درمان اختلالات خواب نيز استفاده مي شود.
صرع ، ضربه سر و سکته مغزي:در انواع صرع و در مواردي که داروها موثر نبوده اند و بيماري بسيار مزمن و غيرقابل کنترل بوده است ، نوروفيدبک در درمان 70 تا 90 درصد از بيماران موفق بوده است. در اکثر موارد نوروفيدبک بايد با دارو درماني همراه باشد، اما حدود 20 درصد از بيماران مي توانند مصرف دارو را پس از درمان با نوروفيدبک قطع کنند. تاثيراتي از اين درمان در موارد ضربه به سر و سکته مغزي نيز گزارش شده است.
دردهاي مزمن و سردردهاي ميگرني: درمانگران و پزشکاني که از نوروفيدبک براي درمان دردهاي مزمن و سردردهاي ميگرني استفاده کرده اند، اعلام کردند که وقوع و شدت حملات ميگرن در اکثر موارد با استفاده از اين روش کاهش مي يابد و حتي از بين مي رود در دردهاي مزمن نيز نوروفيدبک به کاهش درد و کنترل آن (حتي در موارد خيلي شديد) کمک کرده است.
افسردگي: در مورد بيماران مبتلا به افسردگي اساسي که هيچ درماني براي آنها کارساز نبوده ، نوروفيدبک در اغلب موارد نتيجه بخش بوده است در برخي از کشورها يکي از بهترين و معمول ترين درمان ها براي افسرده خويي يعني افسردگي خفيفي که بيش از 2 سال دوام دارد، اما زندگي فرد را مختل نمي کند، نوروفيدبک است.
سوء مصرف مواد: مطالعات نشان داده است در مقايسه با درمان هاي ديگر براي اعتياد، درمان با نوروفيدبک از بسياري از روش هاي ديگر موفق تر بوده است. علاوه بر اين درمان با اين روش وسوسه و ولع فرد را کاهش مي دهد و در درازمدت احتمال عود و بازگشت را پايين مي آورد از طريق نوروفيدبک مي توان تمامي موارد اعتياد و نيز سوء مصرف الکل را درمان کرد.
دو الکترود به گوش و يک الکترود به سر وصل مي شود و بيمار با امواج مغزي اش شروع به انجام يک بازي مي کند. بطورکلي يکي از کاربردهاي جدي دستگاه نوروفيدبک تشخيص آسيب مغزي توسط نوار مغزي با درصد اطمينان 90 است.
ديگر کاربرد آن در حوزه شناسايي افرادي است که زمينه انجام جرم يا امکان جرم مجدد را دارند.البته درآينده اي نزديک مي توان در زندان ها، مدارس و درمان جانبازان اعصاب و روان هم از مزاياي آن بهره برد.

آيينه چون نقش تو بنمود راست...

روش نوروفيدبک برپايه ثبت و تحليل امواج مغزي و دادن اطلاعات بازخوردي (شنيداري /ديداري) در مورد امواجي که فرد توليد مي کند،قرار دارد.
امواج مغزي ناشي از فعاليت الکتريکي مغز هستند ودر شکل دهي فرآيندهاي روانشناختي ناهشيار که عموما خارج از کنترل فرد هستند، نقش دارند. در واقع نوروفيدبک همانند يک آيينه در مقابل اين فرآيندها عمل مي کند و به فرد مي آموزد که چگونه امواج مغزي مناسبي را توليد کند که بيشترين ارتباط را با افزايش سلامتي ،خلاقيت ،انعطاف پذيري ذهني و بهبود فعاليت هاي شناختي دارند.
با تمرين دادن ذهن همانند تمرين بدني مغز مي آموزد که فعاليت خود را تنظيم کند و عملکرد بهتري داشته باشد. استفاده از روش نوروفيدبک براي دستيابي به اين امر بسيار ثمربخش است و امروزه در مقياس وسيعي توسط تيم ها و ورزشکاران زيادي مورد استفاده قرار مي گيرد.
رستمي هدف عمده اين روش را دستيابي به تمرکز و توجه عميق مي داند و مي افزايد: اين روش در واقع با پاکسازي ذهن مغز مي تواند در لحظات حساس و فشارزا،عملکرد طبيعي خود را حفظ کند. به عنوان مثال در اين حالت به ورزشکار کمک مي شود به يک حالت آرامش وآمادگي ذهني دست يابد و در طول مسابقه ها و موقعيت هاي دشوار بهترين عملکرد را داشته باشد. در روش نوروفيدبک ، ورزشکار روي يک صندلي راحتي در حالت آرامش کامل قرار مي گيرد. حس گرهاي خاصي به مناطق مشخصي از سر وصل مي شوند و با به کارگيري نرم افزارهاي رايانه اي امواج مغزي ثبت و تحليل مي شوند. متخصص با در نظرگرفتن ويژگي ها و نياز هر فرد طبق يک برنامه خاص ، وقتي فرد امواج مناسب را توليد مي کند بازخوردي به او مي دهد.
از اين طريق فرد مي آموزد امواج مغزي مطلوب را در زمان مناسب توليد کند و از انحراف تمرکز و توجه ذهني خود جلوگيري کند، طرفداران اين روش باور دارند که بازآموزي ذهن از اين طريق امکان پذير است. چرا که امروزه دانشمندان مي دانند کدام امواج مغزي در کدام قسمت سر در توليد بالاترين سطح تمرکز نقش دارند و از آنجايي که با استفاده از اين روش تغيير دامنه ، فراواني ، ثبات و همزماني امواج مغزي امکانپذير است ، فقط کافي است فرد ياد بگيرد چگونه با تمرين و تکرار به امواج مناسب و ويژگي هاي مورد نظر دست يابد.
در اين روش به فرد آموزش داده مي شود بين رفتار جسماني و نگرش هاي دروني کيفيت عملکرد مغز ارتباط مناسب برقرار کند و از اين طريق آمادگي ذهني و عملکرد ورزشي خود را به طور خودکار بهبود بخشد و از منابع بالقوه ذهني خود به طور کارآمدتري استفاده کند.
اثرات اين روش به هر فرد و تعداد و نوع جلسات بستگي دارد ولي با گذشت چندين جلسه خلق فرد بهبود يافته و فرد احساس آرامش ، سرزندگي و سرخوشي بيشتري مي کند. با ادامه جلسات توجه ، تمرکز و کارآمدي ذهني افزايش يافته و در نتيجه عملکرد روانشناختي رشد چشمگيري مي کند. استفاده از اين روش کاملا ايمن است و هيچ خطر جانبي در پي ندارد. تمام افراد و در تمام سنين مي توانند از اين روش بهره برند و نتايج هميشگي هستند. هم اکنون نيز تيم هاي ورزشي متعددي از اين روش بهره مي برند.
براي مثال تيم فوتبال آ.ث ميلان و تيم ملي ايتاليا از ماهها قبل از شروع جام جهاني استفاده از روش نوروفيدبک را جزو برنامه هاي اساسي خود قرار داده بودند و نتايج قابل توجه آنان در مسابقات را مي توان به توان ذهني و آمادگي رواني بالاي بازيکنان آنها نسبت داد.
در چند سال گذشته استفاده از نوروفيدبک براي ارتقاي عملکردهاي شناختي به يکي از مهم ترين موضوعات تحقيقي در مجلات پزشکي و روان شناسي تبديل شده است که همگي از اين موضوع که مي توان مغز را تعليم داد حمايت مي کنند. در سال 2005 مسوولان تنيس کانادا 20 نفر از بهترين تنيسورهاي جوان خود را با اين روش آموزش دادند و نتايج مثبت آن را تاييد کردند.
همچنين دانشگاه مک گيل در مونترال در پژوهشي 5 ساله اثرات اين روش را بر روي 80 ورزشکاردر رشته هاي مختلف ورزشي بررسي مي کند. جيو والينته ، روانشناس ورزشي بسياري از بازيکنان معروف گلف معتقد است بزودي نوروفيدبک به يکي از اجزاي اصلي برنامه هاي تمرين حرفه اي در خواهد آمد.
روش ماتریکس
واحد تخصصی درمان شيشه در مرکز درمان سوء مصرف مواد کاج از بهمن ماه سال 1388افتتاح گرديده است. روش درماني اين مرکز مبتني بر شيوه مداخله روانشناختي ماتريکس ميباشد که توسط محققان دانشگاه UCLA آمريکا به دنياي پزشکي معرفي شده است و توسط اساتيد مرکز ملي مطالعات اعتياد ايران وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران مطابق با زمينه های فرهنگي و اجتماعي کشورمان متحول گرديده است. در اين شيوه با استفاده از جلسات متعدد مداخلات ظريف روانشناختي که حداقل 24 جلسه پيش بيني شده است، پرهيز تدريجي بيمار، تقويت حوزه های عملکرد رواني، اجتماعي و حرفه ای فرد مورد هدف قرار ميگيرد، تا مراجع به روشني مزاياي پرهيز را درک کند. جلسات مشاوره بر حسب نياز مراجع و برنامه مرکز بصورت 2 يا 3 جلسه در هفته تعريف ميشود و بر حسب نياز، جلسات مقتضي ويزيت پزشک نيز به آن اضافه ميشود. قابل ذکر است در اين پروسه حداقل مداخلات دارويي بکار ميرود تا مراجع قدرت اراده خود و نه پتانسيل دارو را در جريان درمان عامل بداند. مرکز ملی مطالعات اعتیاد ایران در نیمه دوم سال 1388 اقدام به برگزاری دو دوره کارگاههای نظری و عملی آموزش ماتریکس به پزشکان و روانشناسان متقاضی نمود و کسانی که با موفقیت دوره را به اتمام رساندند، گواهی آن مرکز را اهدا نمود. مرکز درمان سوء مصرف مواد (ترک اعتیاد) کاج نیز ضمن حضور فعال در این دوره آموزشی موفق به کسب گواهینامه درمان مواد محرک طبق الگوی ماتریکس گردیده است و آمادگی پذیرش بیماران این حیطه را دارا میباشد. مراجعین در صورت هرگونه سوال در مورد این درمان جدید و نیاز به مشاوره میتوانند بصورت رایگان از خدمات مشاوره این مرکز بصورت حضوری، تلفنی و یا اینترنتی بهره مند شوند.
http://www.eeginfo.com/research/addiction_main.html

درمان اعتیاد به متآمفتامین ها ( شیشه )


نوروفیدبک

به اعتقاد بسياري از کارشناسان علم روان شناسي ، استفاده از فناوري هاي نوين در تشخيص و درمان اختلالات رواني بسيار موثر است.
به طوري که مي توان از آنها در شناسايي و تشخيص اختلالات کارکردي مغز و مشکلاتي همچون بيش فعالي ، اضطراب ، افسردگي و آلزايمر استفاده کرد. در اين ميان ، روش نوروفيدبک در درمان اين اختلالات تحول بزرگي ايجاد کرده است و معمولا با کامل کردن يک دوره درماني ، بهبودي ثابتي دربيمارحاصل مي شود.
در نخستين همايش علمي و تخصصي کاربرد فناوري هاي نوين در علوم عصب و روانشناختي هم که چندي پيش در دانشکده علوم تربيتي دانشگاه تهران برگزار شد، مزايا و کاربرد فناوري هاي نوين و نقش موثر آنها در تشخيص و درمان اختلالات رواني مورد بررسي قرار گرفت و روش هاي جديد درماني مطرح در سطح دنيا به متخصصان اين علم معرفي شد.

روشهاي مورد استفاده در بررسي کارکرد مغز مثل PET، SPECT و FMRI ضمن داشتن هزينه بالا، گاه داراي عوارض منفي (از قبيل تزريق مواد راديواکتيو، قرارگرفتن در ميدان مغناطيسي قوي و...) نيز هستند. در اين بين ، روش الکتروانسفالوگرام (EEG) که فعاليت الکتريکي مغز را ثبت مي کند، ضمن مقرون به صرفه بودن ، عوارضي هم در پي ندارد. البته در گذشته از EEG به منظور بررسي ساختار مغز و براي شناسايي صرع ، تشنج و تومور استفاده مي شد.
اما در دهه 1960 و 1970 و با پيدايش رايانه ها، درمان بيماران به کمک آن پيشرفت چشمگيري کرد و تحليل EEG کمي (QEEG) به عنوان روشي با پايايي بالا ابداع شد. اين روش در واقع برخلاف ساير روش ها، به منظور بررسي کارکرد مغز (نه ساختار مغز) ابداع شده است ، بنا بر اين از آن مي توان در شناسايي و تشخيص اختلالات کژکنشي کارکرد مغز نظير؛ اضطراب ، افسردگي ، آلزايمر و... استفاده کرد.
به گفته دکتر رضا رستمي ، عضو هيات علمي گروه روان شناسي دانشکده روان شناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران ، در اين روش امواج مغزي حاصل از فعاليت قشر مخ بيمار (با استفاده از الکترودهاي متصل به جمجمه) وارد کامپيوتر شده و با انجام يک سري عمليات رياضي ، اين امواج به عدد و اعداد به نمودار يا تصوير (تصوير سر با رنگهاي آبي ، زرد، قرمز و سبز و به صورت دو يا سه بعدي ) تبديل مي شوند.
امروزه مي توان با مقايسه QEEG فرد بيمار با پايگاه داده هاي موجود از افراد به هنجار، نابهنجاري هاي کارکرد مغز را شناسايي و با تطبيق آن با الگوهاي موجود، نوع اختلال را مشخص کرد.

راهي بسوي تشخيص دقيق بيماري

QEEG فعاليت ها و کارکردهاي مغز را بررسي مي کند و آنها را در قالب تصاوير رنگي به ما نشان مي دهد، به اين ترتيب مناطقي از مغز که مشکل دارند مشخص مي شوند. به گفته رستمي با اين روش مي توان بسياري از بيماري ها را تشخيص داد و در برخي موارد متوجه شد که علت بيماري يک مشکل جسماني يا فيزيولوژيکي يا علتي رواني است.
رستمي مي افزايد: با اين روش مي توان اختلال بيش فعالي ، کمبود توجه ، افسردگي ، اضطراب ، تومورهاي مغزي ، صرع ، اختلالات يادگيري (مشکلاتي که کودک در مسائل درسي خود دارد مانند روخواني ، ديکته ، رياضي و...) سوئمصرف الکل يا مواد، سکته ، جراحت ها و آسيب هاي مغزي ، بيماري هاي عفوني مانند مننژيت و آنسفاليت ، حملات قلبي ، مشکلات ريوي (ناراحتي شش ها)، اسکيزوفرني ، دمانس وآلزايمر را تشخيص داد. درضمن باکمک اين روش ، درمانگر مي تواند بيماري ها را خيلي دقيق تر و آسان تر تشخيص دهد.
درست همانند آزمايش هاي پزشکي که به پزشک کمک مي کند راحت تر بيماري را تشخيص دهد و در مورد درمان مناسب تصميم بگيرد،حتي در بسياري از موارد راهکارهاي درماني نيز ارائه مي دهد. از جمله محاسن اين روش ، به دقت تشخيصي بالاي آن نسبت به مصاحبه هاي باليني ، تشخيص آسيب هاي مغزي ، اختلال هاي يادگيري و... با دقت 80 تا 90 درصد، تعيين داروهاي موثر با اثربخش ترين دوز و کمترين عوارض منفي ،سنجش توانمنديهاي شناختي و ذهني مانند بهره هوشي (IQ) ، تمرکز، توجه و... اشاره کرد.
درضمن سنجش توانمنديهاي هنري ، پيگيري سندرم هاي ارگانيکي مغز، پيگيري نتايج شيمي درماني و پرتو درماني و ترک داروهاي روانگردان يا غيرمجاز، پيگري بيماري هاي عفوني مانند آنسفاليت و يا مننژيت وبررسي وضعيت بيمار پس از جراحي هم از ديگر مزايايي هستند که مي توان براي آن قايل شد.
اين روش در حدود يک سال است که به صورت باليني و کلينيکي در ايران استفاده مي شود. البته اگرچه از سال 1968 درامريکا استفاده از اين روش شروع شده ، اما از اوايل سال 2000 ميلادي در دنيا به صورت باليني و کلينيکي مورد استفاده قرار مي گيرد. تاکنون امواج مغزي 250 نفر در ايران توسط QEEG گرفته شده است و 60 نفر تحت درمان نوروفيدبک قرار گرفته اند. QEEG نقاط و امواج مشکل دار مغز را مشخص مي کند وسپس توسط نوروفيدبک درمان صورت مي گيرد.
درواقع همان نقطه اي از سر که در QEEG مشکل دار به نظر مي رسدو شناسايي مي شود مورد درمان قرار مي گيرد، به اين ترتيب که فرد جلوي صفحه نمايش مي نشيند.

بيماري هاي قابل درمان با نوروفيدبک

بيش فعالي / کمبود توجه: بيش از هر بيماري ديگري ، براي درمان آن از نوروفيدبک استفاده شده است و تاکنون 80 - 85 درصد بيماران مبتلا بهبودي کامل يافتند.
اضطراب: بسياري از متخصصان ، به کارگيري نوروفيدبک به منظور درمان اضطراب را يکي از عمده ترين موارد و زمينه هاي استفاده از نوروفيدبک مي دانند. اکثر آنها معتقدند اضطراب يکي از اولين بيماري هايي بود که به نوروفيدبک پاسخ داد. نتايج پژوهشي نشان مي دهد در حدود 80 - 90 درصد از بيماران اضطرابي با اين روش درمان شده اند.
اختلالات يادگيري: اين اختلالات در سنين دبستان شايع هستند. در اين نوع اختلالات علي رغم هوش نرمال و نبود نقص حسي ، کودک در يادگيري مشکل دارد. در درمان اين اختلالات نوروفيدبک تحول بزرگي ايجاد کرده است. درخصوص اختلالات يادگيري ، نوروفيدبک به تنهايي پاسخگواست و نيازي به درمان مکمل ندارد. معمولا با کامل کردن يک دوره درماني ، بهبودي ثابتي حاصل مي شود. تاثير اين روش در چندين پژوهش علمي و معتبر نيز تاييد شده است.
اختلالات خواب: اولين تغييراتي که مراجعين عموما بعد از شروع درمان با نوروفيدبک مشاهده مي کنند، تغيير و تنظيم خوابشان است. بنابراين از نوروفيدبک هم در درمان اختلالات خواب نيز استفاده مي شود.
صرع ، ضربه سر و سکته مغزي:در انواع صرع و در مواردي که داروها موثر نبوده اند و بيماري بسيار مزمن و غيرقابل کنترل بوده است ، نوروفيدبک در درمان 70 تا 90 درصد از بيماران موفق بوده است. در اکثر موارد نوروفيدبک بايد با دارو درماني همراه باشد، اما حدود 20 درصد از بيماران مي توانند مصرف دارو را پس از درمان با نوروفيدبک قطع کنند. تاثيراتي از اين درمان در موارد ضربه به سر و سکته مغزي نيز گزارش شده است.
دردهاي مزمن و سردردهاي ميگرني: درمانگران و پزشکاني که از نوروفيدبک براي درمان دردهاي مزمن و سردردهاي ميگرني استفاده کرده اند، اعلام کردند که وقوع و شدت حملات ميگرن در اکثر موارد با استفاده از اين روش کاهش مي يابد و حتي از بين مي رود در دردهاي مزمن نيز نوروفيدبک به کاهش درد و کنترل آن (حتي در موارد خيلي شديد) کمک کرده است.
افسردگي: در مورد بيماران مبتلا به افسردگي اساسي که هيچ درماني براي آنها کارساز نبوده ، نوروفيدبک در اغلب موارد نتيجه بخش بوده است در برخي از کشورها يکي از بهترين و معمول ترين درمان ها براي افسرده خويي يعني افسردگي خفيفي که بيش از 2 سال دوام دارد، اما زندگي فرد را مختل نمي کند، نوروفيدبک است.
سوء مصرف مواد: مطالعات نشان داده است در مقايسه با درمان هاي ديگر براي اعتياد، درمان با نوروفيدبک از بسياري از روش هاي ديگر موفق تر بوده است. علاوه بر اين درمان با اين روش وسوسه و ولع فرد را کاهش مي دهد و در درازمدت احتمال عود و بازگشت را پايين مي آورد از طريق نوروفيدبک مي توان تمامي موارد اعتياد و نيز سوء مصرف الکل را درمان کرد.
دو الکترود به گوش و يک الکترود به سر وصل مي شود و بيمار با امواج مغزي اش شروع به انجام يک بازي مي کند. بطورکلي يکي از کاربردهاي جدي دستگاه نوروفيدبک تشخيص آسيب مغزي توسط نوار مغزي با درصد اطمينان 90 است.
ديگر کاربرد آن در حوزه شناسايي افرادي است که زمينه انجام جرم يا امکان جرم مجدد را دارند.البته درآينده اي نزديک مي توان در زندان ها، مدارس و درمان جانبازان اعصاب و روان هم از مزاياي آن بهره برد.

آيينه چون نقش تو بنمود راست...

روش نوروفيدبک برپايه ثبت و تحليل امواج مغزي و دادن اطلاعات بازخوردي (شنيداري /ديداري) در مورد امواجي که فرد توليد مي کند،قرار دارد.
امواج مغزي ناشي از فعاليت الکتريکي مغز هستند ودر شکل دهي فرآيندهاي روانشناختي ناهشيار که عموما خارج از کنترل فرد هستند، نقش دارند. در واقع نوروفيدبک همانند يک آيينه در مقابل اين فرآيندها عمل مي کند و به فرد مي آموزد که چگونه امواج مغزي مناسبي را توليد کند که بيشترين ارتباط را با افزايش سلامتي ،خلاقيت ،انعطاف پذيري ذهني و بهبود فعاليت هاي شناختي دارند.
با تمرين دادن ذهن همانند تمرين بدني مغز مي آموزد که فعاليت خود را تنظيم کند و عملکرد بهتري داشته باشد. استفاده از روش نوروفيدبک براي دستيابي به اين امر بسيار ثمربخش است و امروزه در مقياس وسيعي توسط تيم ها و ورزشکاران زيادي مورد استفاده قرار مي گيرد.
رستمي هدف عمده اين روش را دستيابي به تمرکز و توجه عميق مي داند و مي افزايد: اين روش در واقع با پاکسازي ذهن مغز مي تواند در لحظات حساس و فشارزا،عملکرد طبيعي خود را حفظ کند. به عنوان مثال در اين حالت به ورزشکار کمک مي شود به يک حالت آرامش وآمادگي ذهني دست يابد و در طول مسابقه ها و موقعيت هاي دشوار بهترين عملکرد را داشته باشد. در روش نوروفيدبک ، ورزشکار روي يک صندلي راحتي در حالت آرامش کامل قرار مي گيرد. حس گرهاي خاصي به مناطق مشخصي از سر وصل مي شوند و با به کارگيري نرم افزارهاي رايانه اي امواج مغزي ثبت و تحليل مي شوند. متخصص با در نظرگرفتن ويژگي ها و نياز هر فرد طبق يک برنامه خاص ، وقتي فرد امواج مناسب را توليد مي کند بازخوردي به او مي دهد.
از اين طريق فرد مي آموزد امواج مغزي مطلوب را در زمان مناسب توليد کند و از انحراف تمرکز و توجه ذهني خود جلوگيري کند، طرفداران اين روش باور دارند که بازآموزي ذهن از اين طريق امکان پذير است. چرا که امروزه دانشمندان مي دانند کدام امواج مغزي در کدام قسمت سر در توليد بالاترين سطح تمرکز نقش دارند و از آنجايي که با استفاده از اين روش تغيير دامنه ، فراواني ، ثبات و همزماني امواج مغزي امکانپذير است ، فقط کافي است فرد ياد بگيرد چگونه با تمرين و تکرار به امواج مناسب و ويژگي هاي مورد نظر دست يابد.
در اين روش به فرد آموزش داده مي شود بين رفتار جسماني و نگرش هاي دروني کيفيت عملکرد مغز ارتباط مناسب برقرار کند و از اين طريق آمادگي ذهني و عملکرد ورزشي خود را به طور خودکار بهبود بخشد و از منابع بالقوه ذهني خود به طور کارآمدتري استفاده کند.
اثرات اين روش به هر فرد و تعداد و نوع جلسات بستگي دارد ولي با گذشت چندين جلسه خلق فرد بهبود يافته و فرد احساس آرامش ، سرزندگي و سرخوشي بيشتري مي کند. با ادامه جلسات توجه ، تمرکز و کارآمدي ذهني افزايش يافته و در نتيجه عملکرد روانشناختي رشد چشمگيري مي کند. استفاده از اين روش کاملا ايمن است و هيچ خطر جانبي در پي ندارد. تمام افراد و در تمام سنين مي توانند از اين روش بهره برند و نتايج هميشگي هستند. هم اکنون نيز تيم هاي ورزشي متعددي از اين روش بهره مي برند.
براي مثال تيم فوتبال آ.ث ميلان و تيم ملي ايتاليا از ماهها قبل از شروع جام جهاني استفاده از روش نوروفيدبک را جزو برنامه هاي اساسي خود قرار داده بودند و نتايج قابل توجه آنان در مسابقات را مي توان به توان ذهني و آمادگي رواني بالاي بازيکنان آنها نسبت داد.
در چند سال گذشته استفاده از نوروفيدبک براي ارتقاي عملکردهاي شناختي به يکي از مهم ترين موضوعات تحقيقي در مجلات پزشکي و روان شناسي تبديل شده است که همگي از اين موضوع که مي توان مغز را تعليم داد حمايت مي کنند. در سال 2005 مسوولان تنيس کانادا 20 نفر از بهترين تنيسورهاي جوان خود را با اين روش آموزش دادند و نتايج مثبت آن را تاييد کردند.
همچنين دانشگاه مک گيل در مونترال در پژوهشي 5 ساله اثرات اين روش را بر روي 80 ورزشکاردر رشته هاي مختلف ورزشي بررسي مي کند. جيو والينته ، روانشناس ورزشي بسياري از بازيکنان معروف گلف معتقد است بزودي نوروفيدبک به يکي از اجزاي اصلي برنامه هاي تمرين حرفه اي در خواهد آمد.
روش ماتریکس
واحد تخصصی درمان شيشه در مرکز درمان سوء مصرف مواد کاج از بهمن ماه سال 1388افتتاح گرديده است. روش درماني اين مرکز مبتني بر شيوه مداخله روانشناختي ماتريکس ميباشد که توسط محققان دانشگاه UCLA آمريکا به دنياي پزشکي معرفي شده است و توسط اساتيد مرکز ملي مطالعات اعتياد ايران وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران مطابق با زمينه های فرهنگي و اجتماعي کشورمان متحول گرديده است. در اين شيوه با استفاده از جلسات متعدد مداخلات ظريف روانشناختي که حداقل 24 جلسه پيش بيني شده است، پرهيز تدريجي بيمار، تقويت حوزه های عملکرد رواني، اجتماعي و حرفه ای فرد مورد هدف قرار ميگيرد، تا مراجع به روشني مزاياي پرهيز را درک کند. جلسات مشاوره بر حسب نياز مراجع و برنامه مرکز بصورت 2 يا 3 جلسه در هفته تعريف ميشود و بر حسب نياز، جلسات مقتضي ويزيت پزشک نيز به آن اضافه ميشود. قابل ذکر است در اين پروسه حداقل مداخلات دارويي بکار ميرود تا مراجع قدرت اراده خود و نه پتانسيل دارو را در جريان درمان عامل بداند. مرکز ملی مطالعات اعتیاد ایران در نیمه دوم سال 1388 اقدام به برگزاری دو دوره کارگاههای نظری و عملی آموزش ماتریکس به پزشکان و روانشناسان متقاضی نمود و کسانی که با موفقیت دوره را به اتمام رساندند، گواهی آن مرکز را اهدا نمود. مرکز درمان سوء مصرف مواد (ترک اعتیاد) کاج نیز ضمن حضور فعال در این دوره آموزشی موفق به کسب گواهینامه درمان مواد محرک طبق الگوی ماتریکس گردیده است و آمادگی پذیرش بیماران این حیطه را دارا میباشد. مراجعین در صورت هرگونه سوال در مورد این درمان جدید و نیاز به مشاوره میتوانند بصورت رایگان از خدمات مشاوره این مرکز بصورت حضوری، تلفنی و یا اینترنتی بهره مند شوند.
http://www.eeginfo.com/research/addiction_main.html



 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب