درباره وبلاگ ![]() اینجانب عبدالله زارع دانشجوی دکتری تخصصی در نوروسایکولوژی به معنای عصب_روانشناسی که در ایران رشته جدیدی می باشد ، اینجانب به مدت 11 سال در مرکز دولتی بهزیستی درمان اعتیاد و مشاوره بوده ام و مدت 9 سال تجربه تدرس در دانشکده های روانشناسی را: abdollah_zarea@yahoo.com تلفن : 09173009712. @ 09171101631. @ 07138333366 آرشيو وبلاگ ![]()
علوم اعصاب شناختی ارتباط بین مغز و رفتار ، اساس نورولوژیکی بیماریهای اعصاب و روان ، بهداشت روانی جمعه 19 دی 1393برچسب:, :: 8:23 :: نويسنده : دکتر عبدالله زارع
اصول بنیادی رواندرمانی نظریه های روان درمانی
نظریه های سایکو پاتالوژی
نظریه های شخصیت وتحول
کشف بزرگ فروید : هیستری این که بیماران هیستریک تمارض نمی کنند – مشکلات سودونورولوژیک (علائم نورولوژیک کاذب ) دارند.سبب شناسی هیستری – بیماران هیستری تمارض نمی کنند . تعارضات روانی عوارض رفتاری دارد – هیسستریک ها از خاطره ها رنج می برند . نظریه های فرودید از 1895 تا 1939 فرودید تغییرات اساسی در دیدگاه خود ایجاد میکند . فروید در ابتدا فکر می کرد که آزارهای جنسی دوران کودکی است که باعث مشکلات می شود . سرکوبی عامل اصلی هیستری است . رفتارههای هیستری به دلیل آزار جنسی دوره ی کودکی است و از جنس اختلال شخصیت نیست و این رفتارها به دلیل سرکوبی آرزوهاست چرخش عمده ی نظریه ی روانکاوی از یک رویداد بین فردی ( ترمودا) و کنار زدن آن به نفع یک رخداد درون روانی . فروید بدون انکه انکار بکند سهم دوران کودکی را در هیستری ولی آن را مهم می داند . کاربرد بالینی حرکت از نظریه ی تروما به نظریه ی غرایز : __________ ____________
آرزوهای ناهشیار مسائل روانی را بر پایه ی آرزوهای بر خواسته از غرایز و کاهش نقش مطرح می کند . سرکوبی آرزوهای نا هشیار بر خواسته از غرایز عامل اصلی نوروز است . در فضای بین فردی و دنیاوی بین محیطی باید تعارضهایی را کشف کند . آرزوهای ناهشیار بر خواسته از غرایز سرکوب آنها عامل اصلی نوروز هدف اصلی فرایند در نظریه ی روانکاوی آشکار نمودن آرزوهای ناهشیار بر خواسته از غرایز مدل ساختاری 1923 1 Id ( Superego (3 ego (2 مدل توپوگرافیک 1) هوشیار 2) نیم هشیار 3) ناهشیار فروید : نه ناهشیار می تواند معادل آنها باشد و نه هشیاری معادل مکانیزم سرکوبی
consiaus consiaus Un conscious un conscious Super ego id ego
در مدل ساختاری می گوید تضاد و تعارض در تقاضا های روان است که باعث conflict می شود .تعارض در مدل توپوگرافیک میان هشیار است و سانسور در سطح نیمه هوشیار انجام می شود . عملکرد ego واسطه گری و میانجی گری بین Idو Superego و واقعیت بیرونی است .به میزانی که درست عمل کند شخصیت سالمی داریم . * به میزانی که ایگو قادر به انجام یک تعادل کارکردی باشد شخصیت درگیر بیماری نخواهد شد . نظریه اولیه اضطراب فروید : ego ریشه در بیولوژی دارد . اضطراب لیبیدویی ← اولین اضطرابی که فروید مطرح می کند . هنگامی که ایگو این خطر ناشی از آرزوهای غیر قابل قبول را حس می کند اضطراب شکل می گیرد .ایگو مکانیزم های دفاعی را به منظور دفع خطر عاطفه تهدید کننده به کار می برد . نه تنها اضطراب محصول مکانیزم سرکوبی نیست بلکه این اضطراب است که سرکوبی و دیگر مکانیزم های دفاعی را برای دفع خطر می خواند . انسداد لیبیدو بر اساس سرکوبی منجر به اضطراب می شود در نظریه ساختاری اضطراب را ناشی از نشانه ای هشدار دهنده برای ایگو می داند . اضطراب یک نشانه هشدار دهنده است و علامتی است برای دخالت ego باشد . لذا ego یک سری مکانیزم های دفاعی را برای سرکوب آنچه که موجب خطر می شود را ایجاد می کند. در مکانیزم ها به منظور دفاع خطر عاطفه است علی رغم این که سرکوبی شدید موجب اختلالات جدی می شود مانند وسواس ها است و از شامل emoticnal فاصله می گیرند و خیلی منطقی می شوند . در نظریه جدید فروید مسائل بیولوژیک موجب اضطراب نمی شود بلکه به سطوح آگاهی آمدن اضطراب نشانه ای را برای مداخله ego ایجاد می کند . در قبل تعارض بین Id و superego در ناخود آگاه منجر به اضطراب نشان دهنده یک خطر است و خطر همان آرزوهای بر خواسته از غرایز است ، لذا مکانیزم هایی را راه می اندازد که آن محتوی را سرکوب کند . نظریه اول فروید ریشه در بیولوژیک داشت . که یک انسداد و سرکوبی باعث اضطراب می باشد . در این نظریه بیشتر نظر مکانیکی را مطرح می کند در مدل دوم می گوید این اضطراب است که باعث راه اندازی یک سری مکانیزم ها برای درمان است و اضطراب مکانیزم ها را راه می اندازد و بیشتر روانشناختی است نه مکانیکی . Ego به عنوان یک پایگاه روان شناختی از کجا می آیند ؟ در نظریه ی کلاسیک فروید ، ناکامی را به عنوان ریشه ی اصلی و تحولی ایگو در نظر می گیرد .کودک ارضاء نیازها را در ابژه می داند . پره ادیپال ← حضور مادر ادیپال ← حضور پدر ( 14 الی 5 سالگی ) پسر 1. همسر 2. مادر اداره ی رابطه ی سه تایی سخت تر از دوتایی است . اولین آرزوهای عشقی ← والدین دومین آرزوهای عشقی ← همسر سومین آرزوهای عشقی ← بچه مسئله ی ادیپال هم مربوط به زن است و هم مرد . هر موقع فرد سوم دارد رابطه ی مسدود و رابطه را خراب می کند مربوط به امیپال است . وقتی که والد در زمانی در دسترس کودک نیست کودک مجبور است یکی از والدینی که در دسترس است را درونی می کند . هویت فرد اینجا شکل می گیرد و رفتار آن والد درون سازی می شود . وقتی فرد والد را ندارد شروع به شبیه سازی می کند . یعنی یک ابژه ی واقعی و یک شبیه سازی وجود دارد. پس هم در دوره پره اادیپال و هم ادیپال کودک به همانند سازی می پردازد . خشم نسبت به والد هم جنس فروکش می شود و با وی همانند سازی می کند تا هویت سالمی داشته باشد . اگر در زمان امیپال هویت یابی صورت نگیرد ممکن است فرد دچار اختلال هویت شود . منشأ تحول ایگو :
*در دوره ی پره ادیپال و اویپال ← همانند سازی سرمایه گذاری بر ابژه می شود . ← در این دوره شدت همانند سازی بیشتر می شود . * رهایی ابژه سرمایه گذاری شده به نوعی همانند سازی منتهی می شود و به تشکیل ساختار ایگو کمک می کند . Ego ← در نتیجه ناکامی غرایز در ارضای ابژه ها ایجاد می شود . ← ابژه از طریق همانند سازی به درون برده می شود اساس ایگو را شکل می دهد . در فرمول بندی فروید : اید ارگانیسم را به جستجوی ابژه به منظور ارضای غریزه وا می دارد . وقتی واقعیت فقدان اجتناب ناپذیر ابژه را تحمیل می کند. ابژه از طریق همانند سازی به درون برده می شود و اساس ایگو را شکل می دهد .در نتیجه تحول ایگو متأثر ناکامی آرزوهای بر خواسته از غرایز است و کودک به واسطه همانند سازی به سوی شبیه ابژه شدن سوق داده می شود . سوپر ایگو نیز به همین طریق شکل می گیرد. اما شکل گیری سوپر ایگو همچنین واکنشی معکوس به آن انتخاب ها در شکل اعتراضی اخلاقی است . آنا فروید : روانکاوی باید به همان اندازه که بر روی اید متمرکز است بر روی ایگو هم متمرکز باشد . ارزیابی تحول و سایکو پاتولوژی باید در بر گیرنده عملکرد ایگو نیز باشد . The classical ego psychology آنا فروید نخستین ego psychologist . هدف ← ego psy : تحلیل متمرکز بر تفسیر غرایز سرکوب شده می باشد . *پرداختن به محتوی سرکوب شده و مهم است ولی به همان نسبت به پرداختن به عملکرد مکانیسم های دفاعی هم اهمیت دارد . هاینزهارتمن : طرح فضای بدون تعارض ایگو : اوراک ، جبندگی و حافظه خارج از تعارض طرح ماتریس نامتمایز اید – ایگو در بدو تولد . کاهش وابستگی ایگو به اید . چه ناکامی باشد چه نباشد یک فضای بدون تعارض وجود دارد و این طور نیست که ego به واسطه ی Id به وجود بیاید . هارتمن قصد به چالش کشیدن دیدگاه فروید را نداشت .
او سهم پرخاشگری خنثی شده والایش یافته را تحول ایگو در عوض سهم لبیبدو برجسته نمود .
در حالی که فحطور ایگووابسته به اید است ، اما ایگو به پس از شکل گیری از قوانین خود تابع طبیعت است . آرلوبرنر : مدل ساختاری مدل توپوگرافیک را تغییر نداد بلکه جایگذین آن شد . چون نیمه هشیار به محتوای ناهشیار روان دسترسی ندارد باید ایگو جایگذین آن شود .
فروید : در عین حال که دفاعها می خواهند خطر را کاهش دهند ولی استفاده بیش از حد از دفاعها خود می تواند خطرناک و آسیب زا باشد . بر اساس نظر برنر : مسأله تعیین کننده در سلامت و بیماری ego قدم نهایی در استقلال دیگر توسط وایت ( 1963) : اینگونه تنها حاصل ناکامی است و نه از ماتریس نامتمایز اید – ایگو حاصل می شود ، ارائه شواهد پژوهشی و تجربی . ( پژوهشها نشان داده که ارضای نیازها را تعویق بیاندازد ) . هندریک : سائق کنش و یادگیری کنش را برای تسلط بر محیط مطرح می کند و تحول ایگو را متأثر از آن می داند .
Ego psy استقلال نسبی ego هارتمن و راپاپورت استقلال کامل ایگو ← وایت – هندریک * هدف تحلیل چه چیزی می باید باشد ؟
Conflict
Conflict- contion اضطراب احساس گناه شرم تحلیل گرانego دفاع ها ego مرتبط باsuper ego
whish Id
آرزوهای برخواسته از id تحلیل گران کلاسیک آنافروید : در حالیکه نیمی از تحلیل شامل آرزوهای ناهشیار می باشد نیمی دیگر شامل تحلیل ایگو و سوپر ایگو می باشد .
Ego psy ← تأکید بر روی تحلیل اینجا و اکنون در حالیکه تمرکز بر تحلیل و تفسیر محتوای نا هشیار ( آرزوهای بر خواسته از Id )در بیمار اضطراب و احساس گناه و شرم را به دنبال آن مقاومت بیشتری ایجاد می کند . تمرکز بر تفسیر فرایند عملکرد ایگو و دفاع های به کار رفته در جهت سرکوب محتوای نا هشیار به ویژه بر صورت اتخاذ یک موضوع خنثی غیر قضاوتی و ایمن توسط درمانگر به ویژه آشکار شدن محتوا ناهشیار و کاهش مقاومت منتهی خواهد شد . بر طبق این دول تحلیل نباید به طور مستقیم معطوف به تکانه های ناهشیار باشد تنها تحلیل دفاع در یک فضای ایمن و خنثی پس از تست شدن روانکاو سیر می گردد . تحلیل دفاع باعث ظهور محتوای می شود . OR : object relation گروهی دیگر نقش روابط ابژه را در تحول ایگو محور کار آنها بو.د . یعنی نمودن ایده فروید مبنی بر نقش رهای از سرماه گذاری بر ابژه در تحول ایگو .
1- کلاین متأثر از فروید – تأکید بر ارضاء در رابطه با ابژه 2- فربرن فاصله گیری از فروید و تأکید بر ابژه جویی در عوض لذت جویی بودن لیبیدو. 3- وینی کات تأکید بر پیوند عاطفی میان مادر کودک در عوض ارضای لیبدویی و نه ناکامی عزیزی در تحول ایگو . 4- ادیت جیکو سبون و مارگارت ماهله و اتوکربندگ اتخاذ رویکر ترکیبی ( ابژهو غریزه و ماتریس نامتمایز خود – ابژه- غریزه). بازنمایی از خود عاطفه بازنمایی از دیگری
OR ارتباط بین ما در دنیای واقعی زندگیمان و آن روابط ابژه ای که درونی کردیم . آلبرت – فوشا- مک کالو مالان – دانلو- سیفنوز
تنظیم کننده ی اضطراب برانگیزاننده ی اضطراب مواجهه ی همدلانه مواجهه ی پرخاشگرانه
عشق - بی گناهی – نیازهای رشدی – کامیابی تنفر ، خشم، تخریب ، بیماری
Soft object relathions theories hard object relations theories
وینی کات – بالینت – کوهات کلاین – فربرن – کربندگ Basic principle of psychodynamic psych the rapy
- فرمول بندی روان پویشی : the dynamic perspective? 1)
Rezriel مثلث تعارض بر اساس نظریه دوم اضطراب فروید - 1923 مثلث بینش بر اساس نظریه دوم
anxiety defense sr+anxiety+qr sr+dfnse+or
Feeling/impulse sr+feely/impulse/wish+or بازنمایی خود
کربندگ : من همیشه تعارض ناهشیار رایگان این در ساختار روان می بینیم : 1- بعد غریزی سازمان روانی 2- بعد دفاعی سازمان روانی 1- بعد غریزی سازمان روانی : از یک سو ، واحد های معینی از بازنمایی خود و بازنمایی ابژه مثل احساس خشم ، تنفر ، ... مشتقات خاص سابق است ( به لحاظ کلینیکی ، یک آمادگی عاطفی ویژه که منعکس کننده ی بخش عزیزی تعارض است ) . 2- بعد دفاعی سازمان روانی : از سوی دیگر ، واحدهای متناقض یا متضاد و بازنمایی خود و به بازنمایی ابژه و آمادگی های عاطفی ملازم آن که منعکس کننده ی بخش دفاعی است .
1) فراوانی 2) گسترده 3) شدید
2) Developmental perspective: کیفیت روابط ابژه را مشخص کنید : (بررسی کنید ): رویدادها و تجربه های تروماتیک زندگی بیمار را وارسی کنید . در چه افرادی ؟ در چه سنی ؟با چه فراوانی و چه شدتی ؟ و گستره ای ؟ روابط و الگوهها و موضوع های تکرار شونده در دوره های مختلف رشدی فرد در متن ارتباط بررسی کنید . دوره های رشدی مرتبط با شکل گیری دوره های پویشی تعارض نا هشیار را مشخص کنید . پدیده ی تلاش برای تسلط و ترمیم تروما (وسواس فکری ) را ردیابی کنید . آسیبهای متأثر از تلاش برای تسلط را وارسی کنید .چگونه این الگوههای تکراری متأثر از تعارض ناهشیار در بافت رابطه ی درمانی (انتقال) ظاهر میشود. به احساسی که مراجع در شما ایجاد می کند ،گوش فرا دهید (انتقال متقابل) به نقشی که برای آن دعوت میشود دقت کنید (pi) فراترازمحتوا به فرایند ارتباط گوش دهید . به نگرانی ها وترس های خود گوش دهید.تعامل انتقال وانتقال متقابل را به دقت دنبال کنید . از عمل کردن مخرب از روی انتقال متقابل اجتناب کنید. انقال متقابل منبع غنی ای برای همدلی ودرک دنیای درونی مراجع است. همچنین انتقال متقابل منبع غنی ای برای درک تعارض های شماست.فراموش نکنید که شما هیچگاه نمی توانید فراتر از تعارض های خود با مراجع همراه شوید. Self represenlation Anites of or object " " Affect بازنمایی خود بازنمایی خود دنیای واقعی بیرونی رابطه مندی ابژه دنیای درونی درون سازی والدین بازنمایی ابژه ما هیچ وقت با دنیای واقعی ان طور که هست بر خوردنمی کنیم بلکه رابطه ی ما با دنیا واطرافیان حاصل objectهای گذشته ودوران زندگی مان است. *وسواس تکرار repation compulsion بیمار آن چه راکه فراموش کرده یا سرکوب کرده به یاد نمی آورد ام آن را به عمل در می آورد.اوآن چه را که سرکوب کرده نه به عنوان یک خاطره بلکه به عنوان یک عمل باز می آفریند،او تکرار میکند.البته بدون اینکه بداند که تکرار میکند.... با چنین وصفی بیمار درمان را نیزبا تکراری از این نوع اغاز میکند. Menninger.1958 مثلث بینش منینگر بر اساس مفهوم وسواس تکرار فروید c t p
past در مثلث بینش گفته میشود فرد تعارض هایی که در گذشته داریم درcurrent،therapist تکرارمیکنند. تعارض های اصلی در نقطه ی اشتراک کلیه ی تعارض های گذشته ،currentو therapist وجود دارد. آدم ها خاطرات گذشته شان را در مورد درمانگردر حال حاضرتکرار میکنند.
2-چقدر ما میتوانیم تلاش بکنیم که مراجعان چقدردرجلسه درمان تجربه بکند. *به میزانی که درمانگر بتواند درگیری هیجانی ایجاد بکند میتواند موفق باشد. زمانهایی که تغییرات بزرگی در زندگی مان ایجاد شده زمانی بوده که برانگیختگی جدی هیجانی ایجاد شده است. *آدمهارا صرفا شناخت عوض نمیکند این برایختگی هیجانی (تجربه ی هیجانی)بیمار یا سالم ایجاد میکند. تجارت هیجانی فرصت تغییر را ایجاد میکند. دیویدمالان:ترکیب مثلث تعارض وبینش. اصول جهانی رواندرمانی پویشی . تکرارانسجام یافته ای که از اکتشافات خارق العاده ی فروید،اما با محتوای روانشناسی دونفره. لیبیدو بیشترابژه جوست تالذت جو(فربرن_1952) current therapist
Anxicty defense
past feeling/impuls
Dynamic Hologram : مشکلات مراجعه کننده در سه سطح دیده می شود : 1-Life problem . cc- problem list مسائلی که مراجع گزارش می دهد و مربوط به مسائل روزمره است. نشانه ها و مشکلات : 1- Dynamic farces ریشه در تجاvب آسیب زای دوران کودکی است . تکانه هایی آن تعارض ایجاد می کند . بافت زندگی گذشته ای که تعارض ایجاد شده . بافتی که مثلث تعارض در آن ایجاد شده 3- Genetic pathogenic foci کانونهای تحول آسیب زای کودک تروماها – فقدان ها / بحرانها درمان Life problems ناخود آگاه Dynamic forc ناخود آگاه foci Genetic Impulses/feeling در Dynamic forcمیتوان کاملا مثلث تعارض راایجاد کرد و آن مثلث تعارض نتیجه ی Genetic pathogenic است و ریشه در گذشته دارد . Dynamic forc کاملا ثابت می توانند باشند ولی Life problems می تواند متغییر باشد . 3. بررسی ساختار the structural perspective ?
تفسیر زود هنگام فرایند درمان را خراب می کند و ایجاد مشکل می کند . مدل حبیب دوانلو- یک مدل کاملا aggnessive و تند است *دلبستگی ایمن باعث استقلال می شود . فربرن – تنها زمانی که به اشیاء محبوب دلبسته شویم و تجارب مثبت داشته باشیم و آنها را بازنمایی کنیم و درونی می کنیم و این طور است که انسانها می توانند با تنهایی خود کنار بیایند . *درجاتی از واپس روی برای ورود به دنیای گذشته طی جلسه ی درمان لازم است . نکته : دو دیدگاه or همه ی این ساختارهای فرویدی وجود دارد ولی بیشتر از آنکه ساختار یابی این ساختار ها ناشی از سرکوبی غرایز باشد متأثر از درون سازی ابژه هاست . 1) از دیدگاه کلاسیک ها (فرویدی ) غرایز (سرکوبی غرایز) – همه چیز از درون می آید و باید واپس روی شود 2) از دیدگاه or ابژه ها باید به درون برود و درون سازی شود تا ساختار یابی شود . id مراحل شکل گیری ساختار Id-ego Id-ego-superego شخصی که سالم است فرض یابی بنیادی نظریه های روابط ابژه :
4) انطباق the adaptive perspective
گوش دادن به فرایند در کنار محتوا گوش دادن به ناهشیار در کنار هشیار Mode of expression or Retrieval(with or without type of Conscious awareness) knawledge
procedural Destratiue Im plict Explict (skills) ناهشیار پنهان (Facts) وقتی از مهارت حرف می زنیم می گوییم procedural memory حافظه ی مهارت هاست . procedural memory از آنجایی که ناهشیارند برای ما خیلی اهمیت دارند و همچنین دفاع های ما هماز این نوع هستند . این بخش را نیمه ی تاریک رواندرمانی می گویند . آنالیز گوش دادن Analytic listening
The dynamic interplay between the analysts and the patients subjective experience in the clinical situation(Dunn,1995) اینترسا بجکتیویتی – دیالوگ بین ما و ناخود آگاه ما و ناخود آگاه بیمارمان – یعنی حسهایی که بین مراجع و بیمار منتقل می شود .
بیمار P T درمانگر در انتقال متقابل مثل این حالت ایجاد می شود که بیمار خودش را در درمانگر و درمانگر خودش را د ر بیمار می بینند . خیلی همدلانه با مریض برخورد می کنیم به این حالت .
object Bad bad self
good object good sel TREATER درمانگر Patient هر چه درون سعی کند مراجع کننده را در فضای انتقال ببیند آن درمان درمان Analysis تری است . هر چه که در فضای واقعی نگه دارد درمان حمایتی (supportive)تری است . خیلی وقتها در بیماران بسیار مزمن سعی می کنیم real Relaion ship را ایجاد کنیم ولی باز هم نباید خیلی فضای درون را باز کنیم . Patient s communications Therapist communications مراجع کنندگان با دو تا رابطه برقرار می کنند . در پروسه ی طبیعی رشد تحول باید بتوانیم تصویر خوب خودمان را یکپارچه کنیم . در پروسه ی تحول باید این اتفاق بیافتد . Psychological cal units
Un differentiaed self مرحله ی اول تحول (رشد ) Object representation Bad self Good self Bad object Bad self Good object Good self Total object relation in tergrated self - concept
در مرحله ی چهارم هم از خودش تصویر خوب دارد
object Bad bad self
good object good sel TREATER درمانگر Patient
abject Bad bad self
good object good sel TREATER درمانگر Patient اگر درمانگر بتواند objective بیمار را تحمل کند آن باعث بهبود حال مراجع می شود . خیلی از مواقع احساس می کنیم ما باید از مراجع مراقبت کنیم . گاهی نه موضوع و نه تعارض برای ما نیست و حتی اگر هر مشکلی هم داشته باشیم نمیتوانیم از مشکل خارج شویم . پروسه ی B : زمانی شروع می شود که تراپیست خودش یک آسیب و مشکل دارد .و فکر می کند اگر نتواند طی چند جلسه حلش کند مشکل از خودش است . آشفتگی و بهم ریختگی تراپیست باعث می شود که نقش فعال خودش را کاملا از دست بدهد .در پروسه ی دوم نقشی را که تراپیست برای مراجع کشیده را عمل می کند و کامل در آن نقش قرار می گیرد . دو تا اتفاق ممکن است بیافتد 1. منهای مشکلات خودمان مسئله ای که مطرح میکند آنقدر شدید باشد که ما را درگیر کند .خودمان تعارض نداریم . 2. خود تراپیست هم تعارض دارد – تراپیست خودش را متوقف می کند به چیزی که می شود مراجع از وی می خواهد و سعی می کند به طور منفعلانه ای نقشی را که مریض به وی منتقل کرده بپذیرد . ممکن است که تراپیست واکنشش کاملا این طور باشد که یهو پس بیافتد گاهی کاملا کاری را که مریض کرد نشنیده می گیریم و رو می کنیم . گاهی خشم را به تعویق می اندازد و سر مریضان دیگران تخلیه می کند . کار دیگری را انجام می دهیم این است که هیچ کار نکنیم و تا چند ساعت و چند روز منگ و گیج و تحت تأثیر باشیم
نکات کلیدی در فرمول بندی روان پویشی :
ما تمایل داریم گذشتمان را تکرار کنیم مگر آنکه به صورت آگاهانه آن را تکرار کنیم . ما باید سعی کنیم گذشته را در آغوش بگیریم چون این تنها حالتی است که می توانیم حال را در آغوش بگیریم و بازوان ما آزاد می شود تا اینجا و اکنون را در آغوش بگیریم نظرات شما عزیزان:
|
|||||||||||||||||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان علوم اعصاب شناختی و آدرس asabravan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. |
|||||||||||||||||
![]() |