درباره وبلاگ


اینجانب عبدالله زارع دانشجوی دکتری تخصصی در نوروسایکولوژی به معنای عصب_روانشناسی که در ایران رشته جدیدی می باشد ، اینجانب به مدت 11 سال در مرکز دولتی بهزیستی درمان اعتیاد و مشاوره بوده ام و مدت 9 سال تجربه تدرس در دانشکده های روانشناسی را: abdollah_zarea@yahoo.com تلفن : 09173009712. @ 09171101631. @ 07138333366



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 38
بازدید کل : 9607
تعداد مطالب : 26
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

علوم اعصاب شناختی
ارتباط بین مغز و رفتار ، اساس نورولوژیکی بیماریهای اعصاب و روان ، بهداشت روانی
جمعه 19 دی 1393برچسب:, :: 8:23 ::  نويسنده : دکتر عبدالله زارع

اصول بنیادی رواندرمانی

نظریه های روان درمانی

              

نظریه های سایکو پاتالوژی

              

نظریه های شخصیت وتحول

             

کشف بزرگ فروید : هیستری

این که بیماران هیستریک تمارض نمی کنند – مشکلات سودونورولوژیک (علائم نورولوژیک کاذب ) دارند.سبب شناسی هیستری – بیماران هیستری تمارض نمی کنند . تعارضات روانی عوارض رفتاری دارد – هیسستریک ها از خاطره ها رنج می برند .

نظریه های فرودید از 1895 تا 1939 فرودید تغییرات اساسی در دیدگاه خود ایجاد میکند .

فروید در ابتدا فکر می کرد که آزارهای جنسی دوران کودکی است که باعث مشکلات می شود . سرکوبی عامل اصلی هیستری است . رفتارههای هیستری به دلیل  آزار جنسی دوره ی کودکی است و از جنس اختلال شخصیت نیست و این رفتارها به دلیل سرکوبی آرزوهاست

چرخش عمده ی نظریه ی روانکاوی از یک رویداد بین فردی ( ترمودا) و کنار زدن آن به نفع یک رخداد درون روانی .

فروید بدون انکه انکار بکند سهم دوران کودکی را در هیستری ولی آن را مهم می داند .

کاربرد بالینی  حرکت از نظریه ی تروما به نظریه  ی غرایز :

                          __________          ____________

                                                            

                         آرزوهای ناهشیار                   مسائل روانی را بر پایه ی آرزوهای بر

                                                            خواسته از غرایز و کاهش نقش مطرح می کند .

سرکوبی آرزوهای نا هشیار بر خواسته از غرایز عامل اصلی نوروز است . در فضای بین فردی و دنیاوی بین محیطی باید تعارضهایی را کشف کند .

آرزوهای ناهشیار بر خواسته از غرایز      سرکوب آنها  عامل اصلی نوروز

هدف اصلی فرایند در نظریه ی روانکاوی  آشکار نمودن آرزوهای ناهشیار بر خواسته از غرایز

مدل ساختاری 1923  1 Id ( Superego (3    ego (2  

مدل توپوگرافیک   1) هوشیار     2) نیم هشیار    3) ناهشیار

فروید : نه ناهشیار می تواند معادل آنها باشد و نه هشیاری معادل مکانیزم سرکوبی

 

consiaus                                                          consiaus

Un conscious                                                     un conscious                                                         

                             Super ego     id             ego

 

 

در مدل ساختاری می گوید تضاد و تعارض در تقاضا های روان است که باعث conflict  می شود .تعارض در مدل توپوگرافیک میان هشیار است و سانسور در سطح نیمه هوشیار انجام می شود .

عملکرد ego واسطه گری و میانجی گری بین Idو  Superego و واقعیت بیرونی است .به میزانی که درست عمل کند شخصیت سالمی داریم .

* به میزانی که ایگو قادر به انجام یک تعادل کارکردی باشد شخصیت درگیر بیماری نخواهد شد .

نظریه اولیه اضطراب فروید : ego ریشه در بیولوژی دارد .

اضطراب لیبیدویی ← اولین اضطرابی که فروید مطرح می کند .

هنگامی که ایگو این خطر ناشی از آرزوهای غیر قابل قبول را حس می کند اضطراب شکل می گیرد .ایگو مکانیزم های دفاعی را به منظور دفع خطر عاطفه تهدید کننده به کار می برد .

نه تنها اضطراب محصول مکانیزم سرکوبی نیست بلکه این اضطراب است که سرکوبی و دیگر مکانیزم های دفاعی را برای دفع خطر می خواند .

  انسداد لیبیدو بر اساس سرکوبی منجر به اضطراب می شود در نظریه ساختاری اضطراب را ناشی از نشانه ای هشدار دهنده برای ایگو می داند . اضطراب یک نشانه هشدار دهنده است و علامتی است برای دخالت ego باشد . لذا ego یک سری مکانیزم های دفاعی را برای سرکوب آنچه که موجب خطر می شود را ایجاد می کند.

 در مکانیزم ها به منظور دفاع خطر عاطفه است علی رغم این که سرکوبی شدید موجب اختلالات جدی می شود مانند وسواس ها است و از شامل emoticnal فاصله می گیرند و خیلی منطقی می شوند . در نظریه جدید فروید مسائل بیولوژیک موجب اضطراب نمی شود بلکه به سطوح آگاهی آمدن اضطراب نشانه ای را برای مداخله ego ایجاد می کند .

 در قبل تعارض بین Id و superego در ناخود آگاه منجر به اضطراب نشان دهنده یک خطر است و خطر همان آرزوهای بر خواسته از غرایز است ، لذا مکانیزم هایی را راه می اندازد که آن محتوی را سرکوب کند .

نظریه اول فروید ریشه در بیولوژیک داشت . که یک انسداد و سرکوبی باعث اضطراب می باشد .

 در این نظریه بیشتر نظر مکانیکی را مطرح می کند در مدل دوم می گوید این اضطراب است که باعث راه اندازی یک سری مکانیزم ها برای درمان است و اضطراب مکانیزم ها را راه می اندازد و بیشتر روانشناختی است نه مکانیکی .

Ego به عنوان یک پایگاه روان شناختی از کجا می آیند ؟ در نظریه ی کلاسیک فروید ، ناکامی را به عنوان ریشه ی اصلی و تحولی ایگو در نظر می گیرد .کودک ارضاء نیازها را در ابژه می داند .

پره ادیپال ← حضور مادر

ادیپال ←  حضور پدر ( 14 الی 5 سالگی ) پسر 1. همسر 2. مادر

اداره ی رابطه ی سه تایی سخت تر از دوتایی است .

اولین آرزوهای عشقی       ←    والدین

دومین آرزوهای عشقی      ←    همسر

سومین آرزوهای عشقی     ←    بچه

مسئله ی ادیپال هم مربوط به زن است و هم مرد . هر موقع فرد سوم دارد رابطه ی مسدود و رابطه را خراب می کند مربوط به امیپال است .

وقتی که والد در زمانی در دسترس کودک نیست کودک مجبور است یکی از والدینی که در دسترس است را درونی می کند . هویت فرد اینجا شکل می گیرد و رفتار آن والد درون سازی می شود . وقتی فرد والد را ندارد شروع به شبیه سازی می کند . یعنی یک ابژه ی واقعی و یک شبیه سازی وجود دارد.

 پس هم در دوره پره اادیپال و هم ادیپال کودک به همانند سازی می پردازد . خشم نسبت به والد هم جنس فروکش می شود و با وی همانند سازی می کند تا هویت سالمی داشته باشد . اگر در زمان امیپال هویت یابی صورت نگیرد ممکن است فرد دچار اختلال هویت شود .

 منشأ تحول ایگو :

  • تحول ایگو بر خواسته از ناکامی غرایز است .
  • حتی در بهترین شرایط ارضای ساده ی غرایز هرگز همهی آن چیزی نیست که کودک می خواهد .
  • گست اجتناب ناپذیر گره های عاطفه در دوره ی پره ادیپال و رهایی ابژه عشقی در دوره ادیپال کودک را ناگذیر به جایگزینی یک بازنمایی درون روانی از ابژه می نماید .

*در دوره ی پره ادیپال و اویپال ← همانند سازی سرمایه گذاری بر ابژه می شود .

                   ← در این دوره شدت همانند سازی بیشتر می شود .

* رهایی ابژه سرمایه گذاری شده به نوعی همانند سازی منتهی می شود و به تشکیل ساختار ایگو کمک می کند .

Ego ← در نتیجه ناکامی غرایز در ارضای ابژه ها ایجاد می شود .

        ← ابژه از طریق همانند سازی به درون برده می شود اساس ایگو را شکل می دهد .

در فرمول بندی فروید : اید ارگانیسم  را به جستجوی ابژه به منظور ارضای غریزه وا می دارد . وقتی واقعیت فقدان اجتناب ناپذیر ابژه را تحمیل می کند.

 ابژه از طریق همانند سازی به درون برده می شود و اساس ایگو را شکل می دهد .در نتیجه تحول ایگو متأثر ناکامی آرزوهای بر خواسته از غرایز است و کودک به واسطه همانند سازی به سوی شبیه ابژه شدن سوق داده می شود .

 سوپر ایگو نیز به همین طریق شکل می گیرد. اما شکل گیری سوپر ایگو همچنین واکنشی معکوس به آن انتخاب ها در شکل اعتراضی اخلاقی است .

آنا فروید :

روانکاوی باید به همان اندازه که بر روی اید متمرکز است بر روی ایگو هم متمرکز باشد . ارزیابی تحول و سایکو پاتولوژی باید در بر گیرنده عملکرد ایگو نیز باشد .

The classical  ego psychology

آنا فروید نخستین ego psychologist .

هدف ← ego psy : تحلیل متمرکز بر تفسیر غرایز سرکوب شده می باشد .

*پرداختن به محتوی سرکوب شده و مهم است ولی به همان نسبت به پرداختن به عملکرد مکانیسم های دفاعی هم اهمیت دارد .

هاینزهارتمن :

طرح فضای بدون تعارض ایگو : اوراک ، جبندگی و حافظه خارج از تعارض

طرح ماتریس نامتمایز اید – ایگو در بدو تولد .

کاهش وابستگی ایگو به اید .

چه ناکامی باشد چه نباشد یک فضای بدون تعارض وجود دارد و این طور نیست که ego به واسطه ی Id به وجود بیاید .

هارتمن قصد به چالش کشیدن دیدگاه فروید را نداشت .

  • تنها دو نوع خود مختاری را پیش کشید : خود مختاری اولیه و ثانویه ← با نظریه فروید هماهنگ بود .

او سهم پرخاشگری خنثی شده والایش یافته را تحول ایگو در عوض سهم لبیبدو برجسته نمود .

  • ایگو همیشه به اید وابسته خواهد بود و تنها به طور نسبی مستقل عمل می کند .
  • اید ذاتی است ، ایگو آن بخشی است که شخصیت آفریده می شود .

در حالی که فحطور ایگووابسته به اید است ، اما ایگو به پس از شکل گیری از قوانین خود تابع طبیعت است .

آرلوبرنر :

مدل ساختاری مدل توپوگرافیک را تغییر نداد بلکه جایگذین آن شد . چون نیمه هشیار به محتوای ناهشیار روان دسترسی ندارد باید ایگو جایگذین آن شود .

  • بر اساس نظریه برنر : پدیده های روانی حاصل مصالحه میان آرزوها گناه ، اضطراب  و دفاع می باشد .
  • ما نمی توانیم بر یک عملکرد ایگو بر چسب و دفاعی و انطباقی بزنیم هر عملکردی در یک بافت می توان چنین تفسیر شود .

فروید : در عین حال که دفاعها می خواهند خطر را کاهش دهند ولی استفاده بیش از حد از دفاعها خود می تواند خطرناک و آسیب زا باشد .

بر اساس نظر برنر : مسأله تعیین کننده در سلامت و بیماری ego

قدم نهایی در استقلال دیگر توسط وایت ( 1963) : اینگونه تنها حاصل ناکامی است و نه از ماتریس نامتمایز اید – ایگو حاصل می شود ، ارائه شواهد پژوهشی و تجربی . ( پژوهشها نشان داده که ارضای نیازها را تعویق بیاندازد ) .

هندریک :

سائق کنش و یادگیری کنش را برای تسلط بر محیط مطرح می کند و تحول ایگو را متأثر از آن می داند .

  • در فرمول بندی وایت نقشی برای رهایی سرمایه گذاری ابژه در تحول ایگو وجود ندارد .
  • تأکید برتقلید در عوض درون بردن و درون فکنی در همانند سازی .
  • تأکید بر الگو برداری صرف در عوض همانند سازی برای تسلط یافتن بر محیط .

 

 

 

 

 

Ego psy استقلال نسبی ego هارتمن و راپاپورت

              استقلال کامل     ایگو ← وایت – هندریک

* هدف تحلیل چه چیزی می باید باشد ؟

  • در مدل کلاسیک روانکاوی : مدل تعارضی : تفسیر محتوای سرکوب شده

                                           Conflict  

  •  در مدل ایگوسایکولوژی : مدل تعارض – کارکردی : تفسیرفرایند سرکوب ودفاع ها  

                                           Conflict- contion

                    اضطراب احساس گناه شرم                                     تحلیل گرانego دفاع ها ego

مرتبط باsuper ego

 

 

                              whish   Id

                         

                آرزوهای برخواسته از id تحلیل گران کلاسیک

آنافروید :

در حالیکه نیمی از تحلیل شامل آرزوهای ناهشیار می باشد نیمی دیگر شامل تحلیل ایگو و سوپر ایگو می باشد .

  • Ego psy نظریه روانکاوی را به سمت تحلیل دفاع ها سوق داد و نقش برابری در مقابل تحلیل محتوا برای آن قائل شدن .

Ego psy ←  تأکید بر روی تحلیل اینجا و اکنون

در حالیکه تمرکز بر تحلیل و تفسیر محتوای نا هشیار ( آرزوهای بر خواسته از Id )در بیمار اضطراب و احساس گناه و شرم را به دنبال آن مقاومت بیشتری ایجاد می کند . تمرکز بر تفسیر فرایند عملکرد ایگو و دفاع های به کار رفته در جهت سرکوب محتوای نا هشیار به ویژه بر صورت اتخاذ یک موضوع خنثی غیر قضاوتی و ایمن توسط درمانگر به ویژه آشکار شدن محتوا ناهشیار و کاهش مقاومت منتهی خواهد شد .

بر طبق این دول تحلیل نباید به طور مستقیم معطوف به تکانه های ناهشیار باشد تنها تحلیل دفاع در یک فضای ایمن و خنثی پس از تست شدن روانکاو سیر می گردد . تحلیل دفاع باعث ظهور محتوای می شود .

OR    :    object  relation

گروهی دیگر نقش روابط ابژه را در تحول ایگو محور کار آنها بو.د . یعنی نمودن ایده فروید مبنی بر نقش رهای از سرماه گذاری بر ابژه در تحول ایگو .

  • همه ی نظریه پردازان بر نقش روابط ابژه در تحول ایگو تأکید داشتند :

1- کلاین  متأثر از فروید – تأکید بر ارضاء در رابطه با ابژه

2- فربرن  فاصله گیری از فروید و تأکید بر ابژه جویی در عوض لذت جویی بودن لیبیدو.

3- وینی کات  تأکید بر پیوند عاطفی میان مادر کودک در عوض ارضای لیبدویی و نه ناکامی عزیزی در تحول ایگو .

4- ادیت جیکو سبون و مارگارت ماهله و اتوکربندگ  اتخاذ رویکر ترکیبی ( ابژهو غریزه و ماتریس نامتمایز خود – ابژه- غریزه).

بازنمایی از خود

عاطفه

بازنمایی از دیگری

 

 

 

 

 

 

OR  ارتباط بین ما در دنیای واقعی زندگیمان و آن روابط ابژه ای که درونی کردیم .

آلبرت – فوشا- مک کالو                       مالان – دانلو- سیفنوز

                                               

تنظیم کننده ی اضطراب                     برانگیزاننده ی اضطراب

مواجهه ی همدلانه                              مواجهه ی پرخاشگرانه

                                                       

عشق - بی گناهی – نیازهای رشدی – کامیابی        تنفر ، خشم، تخریب ، بیماری

                                                                   

Soft    object    relathions  theories              hard   object  relations   theories

                                                                   

وینی کات – بالینت – کوهات                                          کلاین – فربرن – کربندگ

Basic   principle of psychodynamic  psych  the rapy

  • عمده زندگی روانشناختی انسان ناهشیار است .
  • تجربه های دوران کودکی در رابطه با عوامل ژنتیکی شخصیت را شکل می دهد .
  • احساسات انتقالی بیمار نسبت به درملنگر منبع اولیه و اصلی درک دینامیک بیمار است .
  • احساس انتقال متقابل می تواند به ما در مورد احساس که بیمار در دیگران ایجاد می کند اطلاعات مهمی بدهد .
  • مقاومت بیمار در فرایند درمان کانون اصلی درمان است .
  • نشانه ها در خدمت کارکرد های متعدد عمل می کنند و توسط کلپکس های که اساسا از نیروهای ناهشیار متأثر می شوند به راه میافتند .
  • درمان روانپوشی به درک نیروهای دینامیک یا تعارض های اساسی متأثر از ژنتیک پاتورنیک قوسی می پردازد .
  • دفاع های متأثر از تعارض ناهشیار به نوروز می انجامد .
  • هدف درمان روانپویشی رهایی بیمار از نیروهای پویشی متعارض است که به دفاع های مخرب منتهی می شود .

-         فرمول بندی روان پویشی :     the  dynamic  perspective?           

1)  

  • تعارض های ناهشیار اساسی را مشخص کنید ( واینامیک مریض بررسی شود )
  • مصالحه های متأثر از تعارض ناهشیار را بررسی کنید .
  • مصالحه های بیمار در کدام یک از واحدهای ارتباطی با مولفه های انگیزشی نمود می یابد .
  • کفت رشدی مصالحه ها چگونه است .
  • کیفیت رشدی مصالحه ها چگونه است .
  • ان مصالحه ها در رابطه با دیگران چگونه دیده می شود ؟
  • کفیت و کمیت نشانه های هشدار دهنده متأثر از تعارض ناهشیار را وارسی کنید .
  • اثر بخشی اداره ی تعارض های ناهشیار توسط دفاع ها را وارسی کنید و هزینه ها بپردازید .
  • دفاع هایی را که برای اداره ی تعارض های ناهشیار به کار می رود شناسایی کنید .
  • مشخص کنید تا اندازه مشکلات کنونی با نشانه ها می تواند متأثر از دفاع های به کار رفته باشد .

                Rezriel

مثلث تعارض بر اساس نظریه دوم اضطراب

            فروید - 1923                                 مثلث بینش بر اساس نظریه دوم

 

anxiety                defense             sr+anxiety+qr                    sr+dfnse+or

                                                                

 

 

               

 

            Feeling/impulse                             sr+feely/impulse/wish+or  بازنمایی خود

  • توجیه کردن یک دفاع نوروتیک است .

کربندگ :  من همیشه تعارض ناهشیار رایگان این در ساختار روان می بینیم :

1- بعد غریزی سازمان روانی       2- بعد دفاعی سازمان روانی

1- بعد غریزی سازمان روانی : از یک سو ، واحد های معینی از بازنمایی خود و بازنمایی ابژه   مثل احساس خشم ، تنفر ، ...

مشتقات خاص سابق است ( به لحاظ کلینیکی ، یک آمادگی عاطفی ویژه که منعکس کننده ی بخش عزیزی تعارض است ) .

2- بعد دفاعی سازمان روانی : از سوی دیگر ، واحدهای متناقض یا متضاد و بازنمایی خود و به بازنمایی ابژه و آمادگی های عاطفی ملازم آن که منعکس کننده ی بخش دفاعی است .

  • دگرگونی و تغییر شکل خشم نسبت به دیگری تبدیل به احساس گناه می شود .
  • علائم در این حد می توانند باشند : ( نشان دهنده ی علامت است و توجه کردن به آن ...)

1) فراوانی         2) گسترده            3) شدید

  • تعارض ناهشیارهرگز نمی توانند به گونه ای ساده انگارانه میان تکانه و دفاع باشد هم بروز تکانه و هم دفاع ها تنها در بافت روابط ابژه درونی شده معنا می یابد .

2) Developmental   perspective:                          

کیفیت روابط ابژه را مشخص کنید : (بررسی کنید ):

رویدادها و تجربه های تروماتیک زندگی بیمار را وارسی کنید . در چه افرادی ؟ در چه سنی ؟با چه فراوانی و چه شدتی ؟ و گستره ای ؟

روابط و الگوهها و موضوع های تکرار شونده در دوره های مختلف رشدی فرد در متن ارتباط بررسی کنید . دوره های رشدی مرتبط با شکل گیری دوره های پویشی تعارض نا هشیار را مشخص کنید . پدیده ی تلاش برای تسلط و ترمیم تروما (وسواس فکری ) را ردیابی کنید .

 آسیبهای متأثر از تلاش برای تسلط را وارسی کنید .چگونه این الگوههای تکراری متأثر از تعارض ناهشیار در بافت رابطه ی درمانی (انتقال) ظاهر میشود.

به احساسی که مراجع در شما ایجاد می کند ،گوش فرا دهید (انتقال متقابل) به نقشی که برای آن دعوت میشود دقت کنید (pi) فراترازمحتوا به فرایند ارتباط گوش دهید .

به نگرانی ها وترس های خود گوش دهید.تعامل انتقال وانتقال متقابل را به دقت دنبال کنید .

از عمل کردن مخرب از روی انتقال متقابل اجتناب کنید. انقال متقابل منبع غنی ای برای همدلی ودرک دنیای درونی مراجع است.

همچنین انتقال متقابل منبع غنی ای برای درک تعارض های شماست.فراموش نکنید که شما هیچگاه نمی توانید فراتر از تعارض های خود با مراجع همراه شوید.

Self represenlation                                                 

Anites   of  or       object    "       "                                                    

 Affect                                                                       

                               بازنمایی خود                                 بازنمایی خود

      دنیای واقعی بیرونی رابطه مندی ابژه       دنیای درونی            درون سازی    والدین

                                           بازنمایی ابژه

ما هیچ وقت با دنیای واقعی ان طور که هست بر خوردنمی کنیم بلکه رابطه ی ما با دنیا واطرافیان حاصل

objectهای گذشته ودوران زندگی مان است.

*وسواس تکرار                                     repation  compulsion

بیمار آن چه راکه فراموش کرده یا سرکوب کرده به یاد نمی آورد ام آن را به عمل در می آورد.اوآن چه را که سرکوب کرده نه به عنوان یک خاطره بلکه به عنوان یک عمل باز می آفریند،او تکرار میکند.البته بدون اینکه بداند که تکرار میکند.... با چنین وصفی بیمار درمان را نیزبا تکراری از این نوع اغاز میکند.

                     Menninger.1958

                        مثلث بینش منینگر     

                بر اساس مفهوم وسواس تکرار فروید                             c               t

                                              p

 

                                   past

در مثلث بینش گفته میشود فرد تعارض هایی که در گذشته داریم درcurrent،therapist تکرارمیکنند.

تعارض های اصلی در نقطه ی اشتراک کلیه ی تعارض های گذشته ،currentو therapist وجود دارد.

آدم ها خاطرات گذشته شان را در مورد درمانگردر حال حاضرتکرار میکنند.

  • دیوید مالان میگوید therapy باید دو وجه رادرخود داشته باشد.1-میزان ارتباطاتی که میتوانند بینcurrent،past، therapist برقرارمیکند.

2-چقدر ما میتوانیم تلاش بکنیم که مراجعان چقدردرجلسه درمان تجربه بکند.

*به میزانی که درمانگر بتواند درگیری هیجانی ایجاد بکند میتواند موفق باشد.

زمانهایی که تغییرات بزرگی در زندگی مان ایجاد شده زمانی بوده که برانگیختگی جدی هیجانی ایجاد شده است.

*آدمهارا صرفا شناخت عوض نمیکند این برایختگی هیجانی (تجربه ی هیجانی)بیمار یا سالم ایجاد میکند.

تجارت هیجانی فرصت تغییر را ایجاد میکند.

دیویدمالان:ترکیب مثلث تعارض وبینش. اصول جهانی رواندرمانی پویشی .

تکرارانسجام یافته ای که از اکتشافات خارق العاده ی  فروید،اما با محتوای روانشناسی دونفره.

لیبیدو بیشترابژه جوست تالذت جو(فربرن_1952)

current                                                     therapist

 

 

 

 

                                                                                       Anxicty           defense

  

                                past                                                             feeling/impuls

 

Dynamic  Hologram :

مشکلات مراجعه کننده در سه سطح دیده می شود :

1-Life  problem                                                                                                       .            cc- problem list مسائلی که مراجع گزارش می دهد و مربوط به مسائل روزمره است.

نشانه ها و مشکلات :

1- Dynamic farces  

ریشه در تجاvب آسیب زای دوران کودکی است . تکانه هایی آن تعارض ایجاد می کند .

بافت زندگی گذشته ای که تعارض ایجاد شده .

بافتی که مثلث تعارض در آن ایجاد شده 3- Genetic pathogenic foci         

کانونهای تحول آسیب زای کودک    تروماها – فقدان ها / بحرانها

                                                              درمان                                                                                                    

Life problems

    ناخود آگاه                                   Dynamic forc

    ناخود آگاه                               foci Genetic

                                                                                      Impulses/feeling               

در Dynamic forcمیتوان کاملا مثلث تعارض راایجاد کرد و آن مثلث تعارض نتیجه ی Genetic pathogenic است و ریشه در گذشته دارد .

Dynamic forc کاملا ثابت می توانند باشند ولی Life problems می تواند متغییر باشد .

3. بررسی ساختار the structural perspective ?

  • ویژگی های دفاعی یا منش دفاعی شخص را شناسایی کنید .آیا مریض ناریستیک است یا پرخاشگر ؟
  • سطح رسش یافتگی دفاع هارا بررسی کنید . دفاع هانورمتیک – سایکوتیک و...
  • ظرفیت تفکر روانشناختی را آزمایش کنید .|( درک پیوند ها ، درک فرایند ها و فراتر از محتوا رفتن ، درک شباهت ها به شیوه ی انتزاعی و نمادین (یعنی مراجع چقدر توانایی انتزاعی دارند )، ظرفیت تمایز بین روابط انتقالی و روابط واقعی )
  • به توانمندی که ایگو به نمایش می گذارد دقت کنید . ایگو قوی یعنی توانایی اداره کردن تعارض ها .باید ظرفیت ایگو فرد را بشناسیم . اضطراب ها و تنشهایش را نشان می دهند بسنجیم .
  • به یکپارچگی و انعطاف پذیری ایگو دقت کنید چقدر فرد انعطاف پذیر است و استرس های زندگیش را مدیریت کرده و...
  • مداخله های تکنیکی ( مواجهه ، تمرکز ، بر احساس دفاع ، پرداختن به روابط انتقالی و روابط واقعی و تفسیر ) را متناسب با ظرفیت ایگوی بیمار تنظیم نمایید . همه ی چیزهایی که درباره ی مریض می فهمیم نیاز نیست مریض بفهمد .
  • آیا ظرفیت نزدیکی هیجانی (دادو ستد )وجود دارد .یک رابطه ی انسانی بین مراجع و درمانگر برقرار می شود .آیا مریض ظرفیت این ارتباط  احساسی هیجانی را دارد ؟
  • مقاومت ها را بررسی کنید . به مقاومت متقابل گوش کنید .
  • آیا کیفیت روابط ابژه ای به گونه ای است که تعادلی میان صمیمیت و استقلال برقرار کند .
  • سایکو پاتولوژی در سطحتعارض بین ساختاری (اومیپال) است و یا در سطح نقص در ساختار سازمان روانی ( پره ادیپال ) ؟ برای مشکلات اودیپال وقتی ساختارها شکل گرفته باشند . ولی یک تعارض جدی بین آنها شکل گرفته باشد یک آسیب شناسی مبتنی بر تعارض است . .وقتی با نقص در ساختار مواجه هستیم باید با حل کردن تعارض های ساختاری بپردازیم ( بین هسیار – ناهسیار و ...) تعارض بین ساختاری ( یعنی سطوح ego-id )
  • یعنی مریض به صورت ناخود آگاه تمایل دارد درمانگر را به جای یکی از اعضای transferance nurosise خانواده یا والدین قرار دهد .

تفسیر زود هنگام فرایند درمان را خراب می کند و ایجاد مشکل می کند .

مدل حبیب دوانلو- یک مدل کاملا aggnessive و تند است

*دلبستگی ایمن باعث استقلال می شود .

فربرن – تنها زمانی که به اشیاء محبوب دلبسته شویم و تجارب مثبت داشته باشیم و آنها را بازنمایی کنیم و درونی می کنیم و این طور است که انسانها می توانند با تنهایی خود کنار بیایند .

*درجاتی از واپس روی برای ورود به دنیای گذشته طی جلسه ی درمان لازم است .

نکته :

دو دیدگاه or همه ی این ساختارهای فرویدی وجود دارد ولی بیشتر از آنکه ساختار یابی این ساختار ها ناشی از سرکوبی غرایز باشد متأثر از درون سازی ابژه هاست .

1) از دیدگاه کلاسیک ها (فرویدی ) غرایز (سرکوبی غرایز) – همه چیز از درون می آید و باید واپس روی شود

2) از دیدگاه     or  ابژه ها باید به درون برود و درون سازی شود تا ساختار یابی شود .

                                                                       id        مراحل شکل گیری ساختار

                                                                          Id-ego

                                                          Id-ego-superego              

                                                                      شخصی که سالم است

فرض یابی بنیادی نظریه های روابط ابژه :

  • ذهن کودک تحت تأثیر تجارب اولیه با مراقبان شکل می گیرد .
  • کودک واحد های درونی ابژه را درونی میکند .
  • همراه با رشد و تحول روابط ابژه به طرز فزاینده ای پیچیده می گردد .
  • همچنین تصور می شود که این الگوههای اولیه روابط ابزه تکرار می شود .
  • پس به یک معنا آنها نسبتا در سراسر زندگی ثابت باقی می مانند .
  • در نتیجه اختلال در این روابط درونی شده سایکو پاتولوژی را تبیین می کند .
  • در واقع این واکنش بیمار نسبت به درمانگر پنجره ای می آفریند که می تواند از به نمایش ابعاد سالم و پاتولوژیک دنیای درونی متأثر از روابط اولیه پی می برد .

4) انطباق                        the  adaptive   perspective

  • الگوههای تکرار شونده در مشکلات و نشانه ها را مشخص نمایید .
  • اهداف نا هشیار زیر بنایی را وارسی کنید . اهدافی که زیر دفاع ها وجود دارد چیست ؟
  • موضوعات مطرح شده چه جایگاهی در کل زندگی مشخص دارد ؟ مسائلی که مطرح میکند چقدر حیاتی و مهم است ؟
  • چرا مشکلات و نشانه ها هم اکنون بر انگیخته شده یا در این زمان غیر قابل تحمل گردیده است ؟
  • چه چیزی تعادل مصالحه های پیشین را بهم ریخته است ؟
  • چرخه های ناسازگارانه مهم در حفظ تعارض محوری کدام است ؟
  • مثال : کسی که دیگران را قابل اعتماد نمیداند و نگران خیانت است .

                                     گوش دادن به فرایند در کنار محتوا

                                      گوش دادن به ناهشیار در کنار هشیار

Mode of expression or

Retrieval(with or without                                           type  of  

Conscious awareness)                                                  knawledge

 

 

                                                                       procedural                 Destratiue              

Im plict         Explict                            (skills) ناهشیار پنهان          (Facts)

وقتی از مهارت حرف می زنیم می گوییم procedural    memory حافظه ی مهارت هاست .

procedural    memory از آنجایی که ناهشیارند برای ما خیلی اهمیت دارند و همچنین دفاع های ما هماز این نوع هستند . این بخش را نیمه ی تاریک رواندرمانی می گویند .

آنالیز گوش دادن                              Analytic   listening

  • گوش دادن به محتوا – آیا خشم است ؟ دوستی ؟ شکایات چطور است ؟
  • گوش دادن به فرایند
  • گوش دادن به احساس مراجع ( محتوا و فرایند ) – بتوانیم احساسات مراجع را بفهمیم الان چه حسی دارد ؟
  • گوش دادن به گوش دادن مراجع ( فرایند)
  • گوش دادن به گوش دادن خود ( فرایند) – مثلا در مورد خشمش صحبت میکند و این چه حسی در سن ایجاد می کند ؟
  • گوش دادن به گفته های خود ( محتوا و فرایند )
  • گوش دادن به انتقال و انتقال متقابل( محتوا و فرایند )
  • گوش دادن به مقاومت و مقاومت متقابل ( محتوا و فرایند )
  • توجه به مفهوم اینترسا بجکتیویتی

The dynamic interplay between the analysts and the patients subjective experience in the clinical situation(Dunn,1995)

اینترسا بجکتیویتی – دیالوگ بین ما و ناخود آگاه ما و ناخود آگاه بیمارمان – یعنی حسهایی که بین مراجع و بیمار منتقل می شود .

 

                 بیمار        P                           T     درمانگر

در انتقال متقابل مثل این حالت ایجاد می شود که بیمار خودش را در درمانگر و درمانگر خودش را د ر بیمار می بینند . خیلی همدلانه با مریض برخورد می کنیم به این حالت .

 

                                                                object    Bad                                  bad self

 

 

                                                 good object                                             good sel                          TREATER  

    درمانگر                                                                             

                           Patient

هر چه درون سعی کند مراجع کننده را در فضای انتقال ببیند

آن درمان درمان Analysis تری است . هر چه که در فضای واقعی نگه دارد درمان حمایتی (supportive)تری است .

خیلی وقتها در بیماران بسیار مزمن سعی می کنیم real Relaion ship را ایجاد کنیم ولی باز هم نباید خیلی فضای درون را باز کنیم .

Patient s  communications

Therapist communications

مراجع کنندگان با دو تا رابطه برقرار می کنند .

در پروسه ی طبیعی رشد تحول باید بتوانیم تصویر خوب خودمان را یکپارچه کنیم . در پروسه ی تحول باید این اتفاق بیافتد .

                                       Psychological cal units

                                                                     

                                    Un differentiaed   self               مرحله ی اول تحول (رشد )

                                 Object representation         

                                Bad  self                                                   Good self       

                                  Bad  object        Bad self                          Good object                      Good self

                    Total object relation                                in tergrated  self - concept

 

در مرحله ی چهارم هم از خودش تصویر خوب دارد

  • مریض مارا مشابه یکی از ابژه های زندگی اش می بیند و از ما یک bad obj می بیند و در اینجا یکسری تعارضات به وجود می آید .

 

 

                                                        object    Bad                                  bad self

 

 

                                                 good object                                         good sel                          TREATER        

     درمانگر                                                               

                                                                                     Patient 

 

                                                        abject    Bad                                  bad self

 

 

                                                 good object                                         good sel                          TREATER  

    درمانگر                                                                         Patient 

اگر درمانگر بتواند objective بیمار را تحمل کند آن باعث بهبود حال مراجع می شود .

خیلی از مواقع احساس می کنیم ما باید از مراجع مراقبت کنیم . گاهی نه موضوع و نه تعارض برای ما نیست و حتی اگر هر مشکلی هم داشته باشیم نمیتوانیم از مشکل خارج شویم .

پروسه ی B : زمانی شروع می شود که تراپیست خودش یک آسیب و مشکل دارد .و فکر می کند اگر نتواند طی چند جلسه حلش کند مشکل از خودش است . آشفتگی و بهم ریختگی تراپیست باعث می شود که نقش فعال خودش را کاملا از دست بدهد .در پروسه ی دوم نقشی را که تراپیست برای مراجع کشیده را عمل می کند و کامل در آن نقش قرار می گیرد .

دو تا اتفاق ممکن است بیافتد 1. منهای مشکلات خودمان مسئله ای که مطرح میکند آنقدر شدید باشد که ما را درگیر کند .خودمان تعارض نداریم .

2. خود تراپیست هم تعارض دارد – تراپیست خودش را متوقف می کند به چیزی که می شود مراجع از وی می خواهد و سعی می کند به طور منفعلانه ای نقشی را که مریض به وی منتقل کرده بپذیرد .

ممکن است که تراپیست واکنشش کاملا این طور باشد که یهو پس بیافتد

گاهی کاملا کاری را که مریض کرد نشنیده می گیریم و رو می کنیم .

گاهی خشم را به تعویق می اندازد و سر مریضان دیگران تخلیه می کند .

کار دیگری را انجام می دهیم این است که هیچ کار نکنیم و تا چند ساعت و چند روز منگ و گیج و تحت تأثیر باشیم

 

 

نکات کلیدی در فرمول بندی روان پویشی :

  • تلاشی برای یک فرمول بندی جامع که همه مشکلات بیمار را پوشش می دهند نداشته باشید .لازم نیست فرمول بندی ثابت باشد
  • بر یک یا چند موضوع حیاتی که تصور می شود محور مشکلات مراجع باشد متمرکز شوید ( باید به اولویت مراجع کاملا گوش دهیم که مملو از اطلاعات مهمی از زندگی وی است .)
  • در نظر داشته باشید اولویت مراجع از زندگی خود سازه ای است که نظریه ی پاتو جنسیس وی در آن نهفته است .
  • شیوه ای که مراجع مشکلات و زندگی خود را مفهوم سازی می کند اطلاعات مهمی در مورد چگونگی آن مشکلات به ما می دهد .
  • همیشه استر سورهایی را که تلنگری برای نشانه ها یا حالت های ناتخوشایند بوده اند و در نهایت مشخص به دنبال آن درمان را شروع کرده جستجو کنید .- 20 سال است مراجع مشکل دارد چرا حالا آمده ای بی درمان ؟ چی شده که الان آمده ای ؟
  • به اطلاعات غیر کلامی بیمار دقت کنید . شیوه ای که بیمار با شما صحبت میکند یا رفتار می کند و نه فقط به چیزی که می گوید .
  • برای دستیابی به مشکلات مراجع در روابط کنونی و گذشته بر داده های اینجا و اکنون انتقال و انتقال متقابل متمرکز شوید .
  • بهترین راه برای مشاهده ی مکانیزم های دفاعی در مصاحبه ی اولیه توجه به شیوه ای است که آنها در مقاومت ظاهر می شوند .
  • پیش بینی کنید که چگونه الگوههای ارتباطمراجع در فرایند درمان ظاهر خواهد شد و چه تأثیری بر سیر درمان خواهد داشت وچگونه باید آنها را اداره نمود .
  • به خاطر داشته باشید که فرمول بندی روان پویشی تنها یک فرضیه یا مجموعه ای از فرضیه هاست که به طور مستمر با اطلاعات جدید هماهنگ خواهد شد .

ما تمایل داریم گذشتمان را تکرار کنیم مگر آنکه به صورت آگاهانه آن را تکرار کنیم .

ما باید سعی کنیم گذشته را در آغوش بگیریم چون این تنها حالتی است که می توانیم حال را در آغوش بگیریم و بازوان ما آزاد می شود تا اینجا و اکنون را در آغوش بگیریم



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب